Monday, October 13, 2003

به پيشواز شيرين عبادی برويم*


shirinB250_133981a.jpg


به پيشواز شيرين عبادی برويم که به جهانيان نشان دهيم که او برای به دست آوردن آزادی و حقوق پای مال شده مردم ايران تنها نيست و هيچگاه نبوده. به جهان نشان دهيم که ما شايسته آزادی و حکومتی مردم سالار و سکولار هستيم.
پشتيبانی و پيشواز ميليونی ما به جهان نشان می دهد که ما مردمی يگانه و شايسته بهترين ها هستيم. بگذاريد از اين حکومت با همه دنگ و فنگ های دروغين اش يک بار برای هميشه بگذريم. از " محافظه کاران" خامنه ايی، رفسنجانی و باندهای دزد و مافيا ای شان و از دروغگويان و فريب کاران حرفه ای "اصلاح طلب" برای هميشه بگذريم.

بگذاريم يک بار برای هميشه آنچنان فرياد بکشيم که ناشنواترين گوش ها و کَرتَرين آدم ها صدای مان را بشنوند. امروز جهان از ما بی باکی می خواهد. سالها فرياد زديم که ما تنهاييم و امروز می بينيم که جهان به ما می گويد که تنها نيستيم، و ما به پيشواز اين همبستگی (بيداری) جهانی برويم.
آنچنان که بارها گفته ايم نه نيازی به اسلحه و ارتش هيچ قلدری داريم و نه بيمی از پيمان های پشت پرده شان به دل راه می دهيم. ما پروانه هيچ جنگ ويرانگر ديگری را به تبه کاران حکومتی نمی دهيم.

بگذاريم يک بار هم که شده پراگماتيست های خوبی باشيم و از اين درنگ تاريخی به سود خود بهره مند شويم.
بگذاريم در اين پيچ راه تاريخی، قطار حکومت اسلامی با همه سردمداران ريز و درشتش واژگون شود.
بگذاريم که اين رنج، درد و فرياد تلنبار شده ساليان ستم و غارتگری يک بار و يکباره از گلوی مان بيرون آيد که جهان و سردمداران حکومت بدانند، ما "امت" تو سری خورده نيستيم، بدانند ما ملتی هستيم که می خواهيم آن چنان که شايسته توانی هايمان است، سرفراز زندگی کنيم.
بگذاريم که همه بدانند که ما اين ها را نمی خواهيم و کارشان در ايران تمام است. جهان به کوشش ها و فريادهای ما پاسخی داده، بگذاريم که ما هم پژواک اين پاسخ را به جهانيان برگردانيم.

بگذاريم پيشواز از شيرين عبادی را به سرآغاز پيشواز از ياران از بند رها شده مان، سرآغاز رهايی زنان خوار انگاشته شده و تو سری خورده ساليان دراز ستمِ زن ستيزان کنيم و اميدی به آينده ايی شايسته برای کودکان گرسنه و رنجور ميهنمان کنيم.

اگر چنين نکنيم، دوباره و ده باره بايد از دستگيری و يا اعدام اين و آن، از تازيانه زدن ها، از پای مال شدن حق اين و آن بناليم و همچنان خاموش چپاول و غارت منافع و منابع مردم مان و کشورمان را گواه باشيم.
اگر چنين نکنيم، دوباره بايد طومار جمع کنيم، به ملای بی سروپای "معظم" نامه های گدايی نوشته و درخواست دادخواهی و بخشودگی کنیم.
اگر چنين نکنيم، بايد دو باره و سد باره از بی داد انگل های تبه کار چون مرتضوی ها در گوشه ايی زاری کنيم.
اگر چنين نکنيم، بايد ملت تاوان حکومت اين نابخردان را از جان و سرمايه اش همچنان بپردازد.
اگر چنين نکنيم، ..................

زمان آن رسيده که ديگر نناليم، فرياد کنيم.

*این نوشته دوست خوبمان کنجکاو را از بخش دیدگاه های شبح به وام گرفته ایم .

No comments: