Tuesday, May 06, 2003



بازتاب مفتاح الفرجین در سیاست جهانی

آتش هرچه بدبختی، بیچاره گی ، جنگ و گرسنگی و هزار کوفت و زهر مار دیگر که گریبانگیر بشر شده و میشود ، از گند کاری آدم و حوا گرفته تا الم شنگه هابیل و قابیل، از طوفان نوح گرفته تا حیوان آزاری سلیمان، از بارداری مریم عذرا گرفته تا خر عیسی، از گند کاری های محمد مصطفی گرفته تا ملو اروتیک عاشورا و...از گور آیات مفتاح الفرجین برخاسته. این جنگ عراق هم آخرینش است. الهی شاشیدیم به آن عرش کبریاییت، ریدیم بر باور پیروان جاکشت و تف به قبر یکصد و بیست و چهار هزار پیامبرت با این نوشته های بی سروته آسمانی ات.

بازهم مفتاح الفرجین فاجعه آفرید.

این گمان که جرج بوش ثانی و تونی بلر برای نفت به عراق حمله کردند وسربازان پاکدل خود را به جنگ زنان و کودکان تا دندان مسلح عراقی فرستادند از اساس نادرست است، چراکه چیزی زیاد در منطقه هست و مفت و مجانی یافت می شود نفت است، کویت و عربستان سعودی و دیگر صادر کننده گان نفت خلیج فارس باغ کمپانی های نفتی آمریکایی را آباد کرده اند آذربایجان و حکومت اسلامی ایران هم که مسابقه امتیاز نفت دادن را گذاشته اند، نفت خود را سبیل الله کرده و در راه خدا به شرکتهای بزرگ آمریکایی ارزان فروخته و میفروشند. این از نفت.
این پندار که حمله به عراق برای برپایی مردم سالاری است هم از بنیاد نادرست است. مگرکسی بخاطر این همه مردم سالاری که به همت آمریکا و بریتانیا در منطقه برپا شده است از آنان سپاسگذاری کرده است. وانگهی تا دمکراسی عربستان سعودی و کویت دیگر شیخ نشینهای مانده، تا مردم سالاری دینی در ایران هست، تا دمکراسی پاکستان و ترکیه و افغانستان هست چه احتیاجی به دمکراسی در عراق هست که 240000 هزار سرباز را از ینگه دنیا به زحمت انداخته و به بیابان های بی آب علفی که نواده گان حسین ابن علی نی می اندازند آورد. بهررو داستان جنگ بر سر دمکراسی هم مالیده.

این جنگ ریشه در آیات مفتاح الفرجین دارد. زبانمان لال گمان نکنید که آمریکایی ها در پی روشدن داستان مفتاح الفرجین از سوی ما به عراق حمله ور شده اند، این داستان کهنه تر از آنست که شما میپندارید. داستان از ایران گیت آغاز میشود هنگامی که مک فارلین با یک کیک و یک اسلحه کمری و کلی اسلحه اسرائیلی بعنوان سوغات برای دیدار با خمینی به ایران آمد. در آن هنگام رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا بود. برای وی و مشاور امنیتی اش جورج بوش پدر که در آن هنگام رئیس سیا بود، کار خمینی در بدست آوردن قدرت به یک معجزه می ماند، چراکه وی مادر ملتی باستانی با تمدن 2535 ساله آنچنان گاییده بود که آنرا یکشبه به امت تبدیل کرد. امتی که پیشگیری رشد جمعیت را به کناری نهاده و در عوض بچه های اضافی خود را بعنوان گوشت دم توپ به جبهه های جنگ می فرستاد و پس از شهید شدن هر بچه مبلغ دویست هزار تومان از بنیاد شهید می گرفت. باری، دست آورد مک فارلین از آن سفر این بود که پی برد رمز پیروزی خمینی و دار دسته اش بر ایران رونوشت هایی از مفتاح الفرجین بود که در دست داشتند و علت جنگ با عراق هم کوشش سران حکومت اسلامی برای دست یابی به نسخه اصلی مفتاح الفرجین بود که سران حکومت اسلامی گمان میبردند درکربلاست. وی یک نسخه رونوشت از مفتاح الفرجین را برسم یابود از رفسنجانی دریافت نمود و آنرا به ریگان داد. اما مفتاح الفرجین در دست ریگان چون یاسین به گوش خر خواندن بود. این مردک دبنگ بجای اینکه مفتاح الفرجین را به به خایه اش بیاویزد و خدمتی به "نانسی" بکند که "فرانک سی ناترا" را فراموش کند، مفتاح الفرجین را زُنار وار گردن خود آویخت و همانگونه که همگان دانند کارش به کیر مغزی هم کشیده شد.
در پی شکست حکومت اسلامی و گُه خوردن و جام زهر سرکشیدن خمینی و گاییده شدن خواهران زینب بوسیله سربازان جان برکف عراقی از یک سو و ازدواج دوباره صدام حسین و انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین خلق در عراق از سوی دیگر، برای رئیس سازمان سیا جرج بوش پدر تردیدی باقی نماند که نسخه اصلی مفتاح الفرجین باید در دستان صدام حسین باشد و که اینچنین مادر کسی را گایید که مادر ملت ایران را گاییده بود.پس با سیاست هندوانه به زیر بغل گذاشتن صدام حسین، ویرا واداشتند که در آگوست سال 90 به کویت حمله کند و در پی آن خود به عراق یورش بردند که حاصل آن بدست آوردن نسخه های کثیری از مفتاح الفرجین بود.

مفتاح الفرجین و پایان جنگ سرد.

هوش پراگماتیستی آمریکایی چیزی نیست که بشود به آسانی از آن گذشت. پس از پیروزی بر عراق در جنگ و واگذاری دوباره کویت به شیخ های آن سرزمین، سردمداران آمریکایی به فکر یکسره کردن کار اتحاد جماهیر سوسیالیستی اوفتادند و مفتاح الفرجین را بعنوان سلاحی بُرنده در این راه بکار گرفتند. اینرا بیافزاییم که پیش از اینها خمینی(م.ج) نسخه ای از مفتاح الفرجین را به همراه نامه ای برای میخائیل گورباچف فرستاده بود که به نرم شدن خلق و خوی وی ودر نهایت خروج نیروهای شوروی از افغانستان انجامیده بود، و این چیزی نبود که از چشم سردمداران آمریکا که خود میلیاردها دلار برای تربیت و مسلح کردن نیروها مسلمانی از قماش اسامه بن لادن بر علیه اتحاد شوروی در افغانستان سرمایه گذاری کرده بودند دور بماند. بهررو پس چند دیدار محرمانه بین سران ایالات متحده و سردمداران اسلام شناس حکومت اسلامی، گزینشی از آیاتی مفتاح الفرجین فراهم آمد و به تعداد سران دبیرخانه سیاسی حزب کمونیست اتحاد شوروی و سران جمهوری های آن نسخه برداری گردید و به بوریس یلسین سپرده شد.

معجزه

بوریس یلیسن در دیدارهای که با اعضای پولیت بوروی حزب و سران جمهوری های اتحاد شوروی داشت تمامی آنان را مفتخر به داشتن گزیده مفتاح الفرجین نمود، بدین ترتیب رهبرانی که سینه شان پر از مدالها و نشانهای پرافتخار لنینی و برژنفی و ... بود در زیر آن گزیده ای از مفتاح الفرجین را به خایه خود بستند و معجزه بوقع پیوست. سران کمونیست دو آتشه ای که واژگان سرمایه داری و لیبرالیسم برایشان چون واژه شمر بود نزد امام حسین، یکشبه لیبرال گشته و هوادار سیستم بازار آزاد. خواهر اتحاد جماهیر شوروی را یک شبه گاییدند. شوروی فروپاشید، تمامی اعضای کله خر حزب، لیبرال شده یکشبه سرمایه دار گشتند و به راکفلر می گفتند مسکین، دی فرم های( Deform با رفرم اشتباه نشود ) اقتصادی آغاز گردید و در درازنای 4 سال شهروندان شوروی 140 بار فقیر گشتند. ثروتهای اندوخته شده در اتحاد جماهیر شوروی خصوصی گشته و سر از بانکهای آمریکایی در آوردند، نفت آذربایجان که با خون دل خوردن های استالین برای روز مبادا حفظ شده بود مفت مجانی به کمپانی های نفتی آمریکایی آنهم به گونه امتیازی واگذار گردید و رشته های سوسیالیسم در کشتزارهای اشتراکی یکشبه خصوصی شده تاجیکستان و ازبکستان پنبه شد، برق سراسری خصوصی شد و حتی پادگانهای ارتشی روسیه به خاموشی کشیده شدند و از افتخارات سوسیالیستی شوروی چیز جز مدالها و نشان های افتخار آنهم بر سینه بازنشستگانی که برای گذر زندگی به دستفروشی در بازار آزاد سرمایه روی آورده بودند بجای نماند.(1)

دنباله خواهد داشت

1
نا گفته نماند که بند مفتاح الفرجین به خایه سران احزاب برادر هم رسیدو بسیاری از آنان منقلب ایدئولوژیک گشته و از چپ سنتی بودن به راست سنتی شدن درغلتیدند، سران اینگونه احزاب در ایران زمین هم یکشبه لیبرال گشته و کرور و کرور برای سران کاخ سفید نامه فدایت شویم می فرستادنند. هرچند بسیاری از پژوهشگران جنبش چپ بر این باورند که قدمت مفتاح الفرجین در احزاب برادر ایرانی از اینها بیشتر است و تاریخ سیاسی چپ سنتی با راست واپسگرا در ایران یکی است برای نمونه اشاره به سیاستهای حزب توده پس از رهبری کیانوری بر آن می کنند که چگونه با ملی شدن صنعت نفت در زمان مصدق مخالفت می کردند و به پیرویشان از خط امام خمینی در حکومت اسلامی اشاره می کنند، این گروه از پژوهشگران بر این باورند که سیاستهای مردم فروشانه حزب توده در پنجاه اندی سال گذشته ناشی از این بوده که رهبری حزب بدست نوه شیخ فضل الله نوری که همانا کیانوری باشد اوفتاد و وی مسلح به مفتاح الفرجینی بود که از جد پدریش بوی ارث رسیده بود و بوسیله همین مفتاح الفرجین حزب را به لجن کشید. انتقادی که بر این پژوهشگران وارد است اینست که اشاره ای به چگونگی به لجن کشیده شدن سازمان اکثریت در دفاع بی چون چرایشان از حکومت اسلامی نمی کنند و به این پرسشواره که آیا مفتاح الفرجین نقشی در گند زدنهای تاریخی سازمان فداییان اکثریت دارد و یا نه؟ پاسخی نمی دهند.

No comments: