Friday, March 05, 2004

سانسورچی خودش و اسطوره مادرجندگی


هزار بار از رئیس دفتر سیاسی خودمان عمروعاص شنیده بودیم که "حسین درخشان" هم از همان دسته نابغه گان شله زردخور فرآورده حکومت اسلامی است از پیشقراولان کشف "کانادا". جان به جانش هم کنی شیعه "تازه بدوران رسیده اي"* بیش نیست. این هارت پورتهای که علیه سانسور و آزادی سخن راه انداخته است تنها بخاطر خودش است و بس ورنه شیعه کجا و این سخنها کجا. اما ما از این گوش می شنیدیم و از گوش دیگر بیرون می کردیم تا دیشب که در پي بازگشت از یک سفردور و دراز به خانه برگشتیم و سری به وبلاگهای دوستان زدیم در وبلاگ آبی به نوشته ای کَشنده در باره واپسین شله زردی که حسین درخشان خورده برخورد کردیم و ناخواسته سر از وبلاگ این شله زرد خور در آوردیم، از روی خوش قلبی ذاتی شمریمان دیدگاهمان را برای نوشته اش در آنجا گذاشتیم اما اکنون پی بردیم که این حسین هم اوقاتش شله زردی شده، گریزی حسین وارانه به صحرای خالی کربلا زده و دیدگاه ما را پاک نموده است. ناگفته نماند که پیشتر از اینها پاگنده که ارادتش به ما زبانزد است، در نوشته ای در گیره به پاک کردن نوشته ای در صبحانه اشاره کرده بود که پیوندی به وبلاگ ما داده بود، اما چشمداشت اینرا نداشتیم که نویسنده سردبیر خودم ناگهان در پوسته سانسورچی خودش فرو رفته و دیدگاه ما را در پاسخ به نوشته اش پاک بنماید.
باری آن پیام را با اندکی بهنویسی اینجا می نویسیم که اگر خواستید کپی نموده و در بخش دیدگاه های سانسورچی خودش بگذارید!
جناب مسطتاب حسین درخشان
دوست داشتن داستان سیدالجاکشین حسین ابن علی پیشکش اما به پوشک علی اصغر و نواربهداشتی رقیه می خندی که چنین شله زردی را می خوری و نام حماسه آنهم از گونه ایرانی و نه اسلامی بر روی آن می گذاری! مگر شله زردت زیادی کرده، سید الجاکشین حسین ابن علی چه ربطی به ایران و ارزشهای ایرانی دارد، اهل بیت را به گاییدن دادن چه ربطی به حماسه دارد؟ وانگهی کدامین اسطوره ایرانی را سراغ داری که برای رسیدن به قدرت خواهر و اهل و بیت خودش را به گایش دهد. کدام سرکشی در برابر دروغ، مگر همین امام حسین تو نبود که ده سال آزگار در برابر معاویه تقیه کرد و دروغ گفت؟ احترم نسبی به زنان دیگر چه صیغه ای است؟ حرامسرای موبیل سیدالجاکشین کورت کند، از ام لیلا، ام کلثوم، سکینه، رقیه، حدیقه و صدیقه و دیگر همسران امام حسین خجالت بکش! مادر علی اصغر شانزده سال داشت در حالیکه اسطوره تو ریشش سفید بود و همسر نخستش از کهولت سن کور گشته بود.
اینکه ایرانی ها امامان دیگر را تحویل نمی گیرند، بخاطر امکان شکمچرانی هایست که در ماه محرم فراهم می شود، تازه آنهم را به شمشیر ما بدهکارند ورنه امام حسین هم چون دیگر امامان کورو کچل تان از کثرت کثافت و شدت نجاست به یکی از مرضهای وبا، طاعون، سوزاک، سفلیس، نقرس یا قانقاریا دچار می شد و می مرد و خیری هم به شما نمی رسید. خیالت راحت باشد که اگر برای این سورچرانی ها نبود ملت امام حسین را هم به پشمشان حساب نمیکردند.
روضه هم نخوان! که امام حسین چنین و چنان بوده.
اگر ازما که گردنش را زدیم و خواهرش را گاییدیم بپرسی خواهیم گفت که حسین مانند پدر قالتاقش علی و جد جاکشش محمد ابن عبدالله(مج) آدم زورگویی بود منتها قدرت بدستش نیافتاد، اصلا چرا دور برویم مگر همین سردمداران "حکومت اسلامی" نوادگان حسین نیستند، کم در این بیست و پنج سال دروغ گفتند، دزدی و جنایت کردند؟ این مادر جندگان حسین زاده بسیاری از نوجوانان و جوانان ایرانی در سالهای شصت تا شصت و چهار شکنجه کرده و کشتند، سال شصت وهفت کشتار گسترده و همگانی زندانیان سیاسی را راه انداختند و حتی پیرمرد و پیرزنی چون فروهرها را کشتند. حسین هم آدمی از قماش اینان بود و اگر به قدرت میرسید دست کمی از اینان نداشت. حسین اسطوره دوروئی، پلشتی و پلیدی، افزون خواهی، زنباره گی و در یک سخن اسطوره مادر جندگی است چرا که فرزند فاطمه فیل کُس است که برای دستیابی به مُلک فدک خود را به گاییدن داد و محسن را رید.
جابجایی نام چنین مادر جنده اي با نامهای اسطوره ای شاهنامه فردوسی نشدنی است وانگهی اگر هم شدنی باشدبا آوردن نام چنين مادرجندگاني ديگر شاهنامه نيست، می شود شیخنامه!
سنگ زینب را به سینه نزن که افتخاری ندارد، زینب را هم همان روز عاشورا جلو چشمان سربریده برادرش حسین ابن علی گاییدیم و هنگام بردن او دیگر اسیران به شام هرشب او را همراه با سکینه و رقیه دختران نورسیده سیدالجاکشین حسین ابن علی سپوختیم. سپاهیان پیروزمند ما در شام غریبان حسینی با اهل و بیت آن جاکش به گنگ بنگ (جماع جماعیه) پرداختند.

No comments: