Wednesday, March 12, 2003

مفتاح الفرجين در دستان امام حسن*


پس از ضربه خوردن علي بدست ابن ملجم مرادي، علي امام حسن را وصي خود قرار داد و وي را خليفه خواند ، امام حسن ملقب به مجتبي، زکي، ابومحمد چون جد مادري خود رسول الله، زنان را بعنوان سوژهَ الجماع بسيار دوست ميداشت اما توانایی و شايستگي خليفه بودن را در خود نداشت، از سوي ديگر حکومت معاويه در شام روزبه روز قدرت بيشتري مي گرفت. همسري معاويه با عايشه، توان روانشناختي کاملي از حسن را به وي بخشيده بود** و چون ميدانست حسن چون جدش رسول الله کس مُشرب است در نامه اي به امام حسن از وي خواست در برابر دريافت 100 کنيز ، آيه مفتاح الفرجين و گرفتن لقب امام دوم شيعيان (که پي آمدش جدا سازي رسمي امامت از خلافت شد)با پاداش و دستمزد ماهيانه دو هزار درهم طلا ، خلافت را به معاويه واگذار کند . امام حسن اين پيشنهاد را به فوريت پذيرفت و پس از 6 ماه خلافت و برخلاف ميل برادر کوچکتر خود امام حسين براي بيعت با معاويه و واگذري خلافت مسلمين به او، ويرا به کوفه دعوت کرد و پس از گرفتن يکصد کنيز و بچنگ آوردن آيه مفتاح الفرجين خلافت را دو دستي به معاويه تقديم نمود و دوره 10 ساله امامت خود را آغاز نمود. امام حسن بر خلاف پدر و جد پدري اش، در دوره امامت خود زندگي خاموشي را گذراند و به همان ماهيانه دوهزار درهم طلا بابت حق امامت و در آمدهاي که از دارايي هاي پدري داشت اکتفا نمود و بجز شهوتراني کار ديگري را از پيش نبرد، شايد به همين دليل باشد که شيعيان زادروز و سالمرگ امام دومشان را بي سرصدا ماستمالي ميکنند.

در شهوت و هوسراني امام حسن داستانها گفته اند. از جمله مدائني روايت کرده که :
حسن و حسين و عبدالله بن جعفر به راه حج مي رفتند. توشه و تنخواه آنان گم شد. گرسنه و تشنه به خيمه اي رسيدند که پير زني در آن زندگي مي کرد. از او آب طلبيدند. گفت اين گوسفند را بدوشيد وشير آن را با آب بياميزيد و بياشاميد. چنين کردند، پس نوشيدن شير امام حسين و عبدالله بن جعفر به جلق زدن پرداختند اما امام حسن به جماع با آن گوسفند زبان بسته پرداخته و آندو را نيز دعوت به اين کار نمود پس هرسه نفر به جماع با حيوان پرداخته بگونه اي که گوسفند به مرگ اوفتاد يکي از آنان گوسفند را ذبح کرد و از گوشت آن مقداري بريان کرد و همه خوردند و سپس همانجا به خواب رفتند. هنگام رفتن به پير زن گفتند: ما از قريشيم به حج مي رويم . چون باز گشتيم نزد ما بيا با تو به نيکي رفتار خواهيم کرد. و رفتند. شوهر زن که آمد و از جريان خبر يافت ، گفت : واي بر تو گوسفند مرا براي مردمي ناشناس مي کشي آنگاه مي گويي از قريش بودند؟ ....

شهادت امام حسن
امام حسن در درازناي امامت دهساله اش حرمسراي خود را به هفتصد زن و يکصد و چهل "ام ولد"** گسترش داد، از معروف ترين و با حالترين همسران امام حسن ميتوان از الحق " دختر طلحه بن عبيد الله - " حفصه " دختر عبد الرحمن بن ابي بکر " هند " دختر سهيل بن عمد و " جعده " دختر اشعث بن قيس و ام سلمه دختر سعد ابن عبيد الله نام برد. ازدياد زنان امام حسن را به اين واداشت که براي خود شهرکي در غرب کوفه بسازد و امام حسن در تمامي مدت امامت خود يکبار از اين شهرک بيرون نيامد و از معجز مفتاح الفرجين شب و روز را به جماع با زنان اهل حرمسراي خود ميپرداخت، از اين روي است که شيعيان بدروغ ادعا مي کنند که "امام حسن (ع ) در تمام مدت امامت خود که ده سال طول کشيد، در نهايت شدت و اختناق زندگي کرد و هيچگونه امنيتي نداشت ، حتي در خانه نيز در آرامش نبود. و بيشرمانه مي گويند سرانجام امام حسن در سال پنجاهم هجري به تحريک معاويه بدست همسر خود (جعده ) مسموم و شهيد و در بقيع مدفون شد". براي پي بردن به دروغهاي شيعيان تنها به شهادت امام حسن و سرنوشت جعده اشاره کوتاهي مي کنيم.
در پي مرگ ناگهاني امام حسن عبيدالله بن عباس که از ياران صديق امام حسن بود (عبيدالله بن عباس نخستين کسي است که پس از مرگ علي مردم را به بيعت با حسن بن علي تشويق کرد)، از سوي معاويه مامور تحقيق در اينباره شد، نوشته زير کوته شده و برداشت ما از گزارشي است که عبيد الله بن عباس پس از بازخواست از زنان امام حسن به معاويه داد: براي آسان شدن غسل جنابت، امام حسن مجتبی در شهرک خود حمامي ساخته بود و در روز 28 صفر سال 50 هجري هنگامي 6 تن از همسران وي در حمام بودند سرزده وارد گشته و بلافاصله به جماع با آنان ميپردازد. در اين روز جعده دختر اشعث براي امر نظافت و دور کردن موهاي زائد دور "حفرالابيض"(لقبي که امام حسن به کُس جعده داده بود) واجبي بکار برده بود و امام حسن که چون جدش رسول الله علاقه وافري به کُس ليسي داشت، و بنا به گفته جد بزرگوارش "النظافهَ من الایمان" بدون اينکه اجازه شستشوي واجبي را به جعده بدهد در حالي که مشغول گاييدن حفصه بوده با حرص و ولع محمدي به ليسيدن کُس جعده پرداخته و با ليسدن مفادير متنابهي واجبي محلول در "شربهَ الفرج" جعده مسموم گشته و در شب همان روز به لقا الله پيوست.
حجر بن عدي و ابو ايوب انصاري(از ياران با وفاي امام حسن) که بهمراه امام حسين در غسل و کفن و دفن امام حسن شرکت داشتند با عبيدالله بن عباس همعقيده بوده و از آنان نقل است که بهنگام غسل امام حسن ديده اند بسياري از مو هاي شارب و محاسن حسن در ناحيه دور دهان ريخته بوده و زبانش سوخته و متورم شده بود، که به گمان ايندو نشان از ليسيدن واجبي بوسيله آنحضرت داشته است و دليلي بر درستي گزارش عبيد الله بن عباس و بي گناهي جعده.
وانگهي مگر جعده با معاويه سروسري داشته بود که شيعيان چنين مي گويند، نخست اينکه جعده هيچگونه قرابت نسبي و يا سببي با معاويه نداشت که با وي رفت و آمد کند، و اگر شيعيان ادعا کنند که جعده با معاويه سروسري داشته، پس بايد بپذيرند که امام حسن قرمساق بوده. وانگهي پس از مرگ امام حسن برادرش امام حسين شانزده تن از همسران برادر را بعقد خود در آورد که جعده بنت اشعث نيز يکي از اين زنان مي باشد. و دست آخر اگر چنين بود چرا امام حسين با خلافت معاويه بيعت کرد.

*نام حسن و حسین از نام پسران قارون یا هارون پادشاه یهود گرفته شده که شبر و شبیر نامیده میشدند، شبر بر وزن حسن و شبیر بر وزن حسین در زبان عبری معنای حسن و حسین را می دهند.
**هنگامی که عایشه به همسری محمد در آمد تنها 7 سال سن داشت، در این هنگام حسن و حسین به ترتیب 12 و یازده ساله بودند و به بازی با مادر بزرگ هفت ساله خود میپرداختند. در یک بازی مامان، مامان حسن ترتیب مادر بزرگ را میدهد و این نزدیکی مادر بزرگ به نوه تا زمان مرگ محمد ادامه پیدا میکند و بدینگونه عایشه شناخت کاملی ازشخصیت حسن پیدا میکند.
***"ام ولد": به زنانی گفته میشده که بعنوان کنیز در خانه ائمه اطهار کار میکردند و در همانگاه هم مورد بهره بهرداری جنسی قرار میگرفته اند و هنگامی که بار دار میشدند لقب "ام ولد" را میگرفته اند.

پی نویس: در نوشته پیشنمان به مقام معظم رهبری وبلاگستان نوشته بودیم که یا دستور به شکست حصر خانگی آیت الله استمنا بدهند و یا خود دست بالا زده و تفسیری در باره این آیات بنویسند که رهنمایی گردد برای انقلاب ایدئولوژیک اصلاح طلبان در وبلاگستان. که متاسفانه پاسخی روشن از ایشان دریافت نکردیم جز دو تعارف شاه عبدالعظیمی بهررو اگر مقام معظم رهبری تا روز دهم محرم "روز جهانی خودمان" تفسیری از این آیات ارائه ندهند، در شام غریبان حسینی عده کثیری از وبلاگ نویسان را به منزل همسایه محترم آیت الله استمنا خواهیم فرستاد تا ایشان به بالکن بیت خود آمده و رهنمودهای لازم را به آنان داده و تفسیر خود را از مفتاح الفرجین به آنان ارائه نمایند.

No comments: