Monday, March 10, 2003

چرایی و چگونگی رخداد کربلا



1321 سال از رخداد کربلا ميگذرد، در اين درازنا امت مفلوک شله زرد خور به پیروی از آخوندهایی که بازگو کردن بازگون و شیادانه کربلا و عاشورا تنها هنرشان
است ، همه ساله به سروروی خود کوبيده تعزيه گردانيده است، ميلياردها تن شله زرد فرآورده، و ميليونها ليتر آبغوره گرفته و کرورکرور پول به جیب آخوندها
ریخته، بدون اينکه بدانند جنگ ما با حسين ابن علی در کربلا بر سر چه بوده، و چرا حسين سر خود و کس خواهر و زنان بيتش را در اين راه بر باد داد. بنام یکی
بازیگران و آفریننده گان کربلا، در بایسته میدانیم که چرایی و ريشه های تاریخی این رخداد به آگاهی امت برسانیم، ریشه اين رخداد را می بايد در رويدادهاي صدر
اسلام که بخشي بزرگي از آن در رختخواب محمد رسول الله این سرچشمه وحی رخ داد، جست.

از نزول مفتاح الفرجين تا پايان خلافت علي
همانگونه که همگان دانند پس از فتح مکه بدست سربازان محمد در دهم ماه رمضان سال هشتم هجری، محمد براي آب چشم گرفتن از سران قبايل عرب و
دشمنان از يکسو و براي بوجود آوردن الگاريشی خانوادگی و محکم کردن پيوند خونی از سويی ديگر، دختران سران تمامي قبايلی که پيش از فتح مکه مخالف
دين اسلام بودند به پيوست حرمسرای خود در آورد. از آنجايی که حضرتش در آن زمان سالخورده و بهوت افسرده گرديده بود و حتی از پس کُس خديجه کبري بر
نمي آمد، نمی توانست جوابگوی این همه زن باشد و پایه های امپراتوری اش که در حرمسرایش بود بهمین دلیل لرزان گشته بود ، زين روی محمد به مدت سه
ماه همه شب به غار حرا رفته و از خدای خود تقاضای شفای عاجل نموده تا اينکه از سوي جبرئيل فرشته کارچاقکن الله بوی مژده داده شد که الله بزودي برايش
آياتی شفا بخش خواهد فرستاد و در دهم ماه محرم سال نهم هجری معجزه الهي به واقعيت پيوست و مجموع آيات شفا بخش که معروف به مفتاح الفرجين*
باشند بوسيله جبرئيل بر محمد نازل گرديد و به پيوست آن دستور عمل کاربرد اين آيات بگونه اي شفاهي به محمد داده شد که بنابر آن مي بايست پس از قرآئت
اين آيات را در پارچه سبز رنگي پيچيده و به خايه خود آويزان و بدينگونه قوه باه هزار برابر کند. افزون بر اين قرار بر اين شد که اين آيات تا زمانی محمد زنده است در
انحصار وی و پس آن تنها در دسترس خانواده آل طهارت قرار گيرد تا امت محمد را در روی زمين پراکنده سازند. بدینگونه راه برای نخستین انقلاب ایدئولوژیک در تاریخ
اسلام هموار گردید.
باید یاد آوری کرد که در دین یهود و مسیحی نیز به بگونه ای ناروشن به معجزات این آیات اشاره گشته است، یهودیان بر این باورند که عصای موسی از معجز
آیاتی از این دست بوده که چنان کارکردی داشته، مسیحیان نیز بر این باورند که روح القدوس از راه این آیات وارد رحم مریم عذرا گردیده است.
بهررو محمد رسول الله آيات را خواند و خون جلوي چشمانش را گرفت آيات را در پارچه سبزي پيچيده به خايه مبارک آويزان کرده و براي آزمون آن، هراسان خود را
حرمسرا رسانيد و به جماع الثلاثه با سوده و خديجه کبري پرداخت. ياداشت زير بخشي از نوشته محمد از کتاب نهج الصفا** به زبان خودش در باره همان شب
است.
مفتاح الفرجين را خواندم،
بسم الله القاسم الفرجين و الرحمن الذکرين
الم. (1)يا اطول الذاکرين، يا مفتاح الفرجين، (2) الحمدالله الذي خَلَقَ الفرجين و الذاکرين و خلق المعقدين و ما في المعقدين(3) ادخول بسمک ربي اَسخُر بسمک
الذي و لا خوف من الباب المنفرجهَ الفَرَجيّن و لا تعجيل في التقارب فی الباب المعقدين(4) واللهُ يُحبُ الحـادهَ الفرجين ، (5)الله سخر لکم کُلُل الفرجين وما في
المعقدين.

از خواندن مفتاح الفرجين احساس خوبي به من دست داد، عرق سردي وجودم را گرفت، روح الله در کيرم دميده شد، خواستم کون جبرئيل که آيه را برايم آورده
بود بگذارم که گريخت ، بشتاب خود را به خانه رساندم و به اتاق خديجه کبري رفتم، ميدانستم که او با سوده عادت دارند باهم ور بروند، اشتباه نکرده بودم، 69
خوابيده و با چوب کشک ساب به پمپيدن يکديگر سرگرم بودند، خديجه تا چشمش به من اوفتاد گفت يا رسول الله برو کمي نخود سياه بخر، چيزي نگفتم و به
سويشان رفتم. سوده ترسيد خواست برخيزد که دستش را گرفتم و بر کير خود که چون رگ غيرت مسلماني ام راست ايستاده بود نهادم، تعجب کرد 5 سال آزگار
بود که اينگونه راست نکرده بودم و گفتم "لا خوف من الذکر رسول الله"، خواست برود چراغ را خاموش کند گفتم نه نرو، جلبيه خود را از تن بر گرفتم و بر روي خديجه کبري خزيدم، و ذکرم را بر کس گشادش که تا همين چند دقيقه پيش ميهماندار چوب کشک ساب بود نهادم، از معجز الله کيرم چون گردن شتر کلفت شده بود، کس گشاد و بي ريخت و قواره خديجه کبري، چون کس مريم عذرا برايم تنگ به نظر مي آمد و چون کفشي که از چرم شتر ساخته باشند به جير و جار اوفتاد، در همان حال دستم را به ميان لنگ سوده بردم و انگشت سبابه را در کونش و انگشتي ديگر را بر کسش فرو بردم، از سوده خواستم که بر خيزيد و روي صورت
خديجه بنشيند تا خديجه کسش را بليسد و من کونش را، در حالي که به گاييدن خديجه سرگرم بودم براي نخستين بار مزه کون سوده را چشيدم، زبانم را در
کونش فرو کردم اصلا بوي بدي نمي داد، در همان حال خديجه کس سوده را مي ليسيد، باسن سوده را به کناري زده و از خديجه کبري لبي گرفتم. کيرم را از
کس خديجه بيرون کشيده و به سوي باسن سوده رفتم، کسش را دوباره روي صورت خديجه قرار دادم و او مشغول ليسيدن گرديد، کيرم را بر باب المعقد سوده نهادم و سرش را فرو کردم، خشک بنظر مي رسيد بيرون کشيدم و به دهان خديجه که مشغول ليسيدن کس سوده بود نهادم و گفتم خيسش کن، و تمامي آنرا بر حلق تشنه کيريش فرو بردم، لختي چند کيرم را از حلق مادر فاطمه بيرون کشيدم و به باب اُلمعقد سوده رسانيدم و به آرامي همه اش را در آن معقد مقدس فرو بردم، احساسي عجيب به من دست داد به مانند نخستين ديدارم با جبرئيل، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر ناخواسته اشهدي شهوتناک از زبانم جاري شد، اشهد ان لا قواد الا الله، اشهد ان محمداَ ذکر الله، حي الي الصفا،حي الي الجماع. سوده از شدت جماع مدهوش گرديد پس کيرم را از کونش بيرون کشيده و به گايش
حلق خديجه پرداختم و معجزي ديگر پديدار شد از آمد و شد ذکرم در حلق خديجه کلمه لا اله الالله گفته مي شد و....

در سال نهم هجری بسياري از قبايل باديه نشين به محمد رجوع کرده امان گرفته و اسلام آورده و محمد رسول الله بدون ترس از ناتوانی جنسی دختران تمامي آنان را بزني گرفت و بپيوست حرمسراي خود در آورد در ادبيات اسلامي اين گروه از مسلمانها "وفدها" ناميده ميشوند . از معجز اين آيه محمد هرشب بعد از نماز مغرب و عشا تلاوت کنان به قرآن به حرمسراي خود ميرفت و تا اذان صبح به جهاد اکبر و جماع با زنان حرمسرا مي پرداخت. از سعدبن يسوه شنيديم که محمد حتی در طول روز که براي سر زدن به امور شترهاي خود به بيابانهاي اطراف ميرفت از معجز اين آيه در امان نبود و به جماع با شتران و خران و درندگان و چرندگان ميپرداخت، اساس بسياري از تئوري های علوم اسلامي که امروزه در توضيح المسائل آيات عظام آمده از برکت جماع پيغمبر است با بسیاری از مهره داران در آندوره جانور شناسی از تاریخ صدر اسلام. به سخن ديگر گسترش همه جانبه فقه اسلامي (بويژه تئوري انواع جماع با حیوانات، تشریح الدخول و آناتومي آلات تناسلي حيوانات از حلال و حرام گرفته تا مکروه) نتيجه ديگري است از معجزات اين آيات. ناگفته نماند که بسیاری از علمای شیعه بویژه از گونه ملی مذهبی آنان بر اين باورند که داروين ايده "تئوری انواع" را از کتب فقه اسلامي گرفته است، مقلد بودن و احتیاج به مرجع تقلید داشتن شیعیان، همانا نشان از آن دارد که امت شیعه از نژاد بوزینه های هستند که از جماع رسول الله با بوزینه های صحرای حجاز پدیدار گشته اند و تاکید دارند که غیر از محمد دو تن دیگر از پیامبران یعنی نوح و سلیمان به جماع با حیوانات پرداخته اند.

شهادت خديجه کبري و جماع الوداع
در تابستان سال دهم هجرت هنگامي که محمد با حرمسراي خود در پشت بام بسر مي برد و با زنان خود به مقاربت مشغول بود بين ماري (اسيري از قوم نصاري
الحديده) و خديجه کبري بر سر نوبت جماع جنگي در گرفت و که به پرت شدن خديجه کبري از پشت بام و شهادت وي آنهم با کوني برهنه انجاميد، از بلال حبشي
که خواجه محرم حرمسراي پيغمبر بوده نقل است که حضرت محمد خود غسل کفن و دفن خديجه را بعهده گرفت و براي رعايت عدل اسلامي در مورد جماع با
همسران هنگام غسل دادن خديجه کبری، لنگهای آن شهيد را به دوش انداخته و به جماع با ميت پرداخت، در نزد مسلمانان اين واقعه به "جماع الوداع" مشهور
است. پس از اين واقعه است که عطش پيغمبر به زنان دوصد چند شعله ور گرديد و به حجم حرمسرای خود روز به روز مي افزود،

مرگ محمد، اختلاف شیعه و سنی بر سر تعیین خلیفه
علماي شيعه بر اين باورند که عايشه در سحرگاه 14 صفراز سنه یاز دهم هجري هنگامي که حضرت محمد مشغول غسل جنابت بود بگونه ای اتفاقی آيه مفتاح الفرجين را
که در پارچه اي سبز پيچيده شده بود و از خايه پيامبر جدا، ديد و پس از خواندن، آنرا برداشت و خط نبشته اي ديگري را در همان پارچه سبز پيچيد. آنشب
هنگامي که حضرت محمد به خانه برگشت جان تکان خوردن نداشت و يکسر به خواب رفت و روز بعد هنگامي که پي برد مفتاح الفرجين گم شده است به سختي
بيمار و ناتوان گردید و در 28 صفر پس از کتک خوردن از دست یکی از همسران "ذبیحه" که از اسرای خیبری بود (که نوبت جماع داشت و از ناتوانی رسول الله به
خشم آمده بود) دارالفانی را وداع گفت. بر خلاف علمای شیعه، بسياري از پيروان اسلام حنفي و شافعي بر اين باورند که پيامبر اسلام خود اين آيه و
دستورالعمل آنرا به عايشه داده است و با اين کارش ابوبکر پدر عایشه به سمت نخستين خليفه و يا جانشين پس از خود برگزيد.
تا آنجا که ما ميدانيم عايشه اين آيه را به پدر خود واگذار نکرد وگرنه پس از آن به عمر و سپس به عثمان ميرسيد، اينکه اين آيات در قرآني که در زمان عثمان و
بدستور او و براي نخستين بار گرد آوري شده نمي باشد نشان از آن دارد عايشه اين آيه را براي خود نگهداشته بود. ما ميدانيم عايشه اين آيه را به چوچوله خود
بسته بود و به همين دليل به جماع لاينقطع با بسياري از اصحاب پيامبر از انصار و مهاجرين گرفته تا وفدها پرداخت، اين گروه از ياران پيامبر به خوارج مشهور گشتند
و معروف ترين آنان طلحه و زبير مي باشند. پس جنگ جمل و کشته شدن طلحه و زبير بدست علی عايشه مدتی را در زندان علی گذراند، اما پس از آزادی به
شام رفته و به همسری معاويه در آمد و براي خشنودی معاويه اين آيه در اختيار وی قرار داد و تا هنگام مرگ علی این آیه در دست معاویه ماند.

*مفتاح الفرجین : همانگونه که قول داده بودیم اصل این آیه را به بیت آیت الله استمنا فرستاده ایم، اما از قرار معلوم ایشان در پی خطابه سیزده وجبشان که به
دیدار ایشان با امام زمان پرداخته بود در حصر خانگی بسر می برند. لذا از جناب رهبر وبلاگستان خواهشمندیم که یا امر به شکستن این حصر نمایند و یا خود
دست بالا زده تفسیری از این آیات نوشته به اطلاع امت همیشه آن لاین برساند.از تفسیر های جانبی از سوی سایر اهالی وبلاگستان نیز استقبال می کنیم.

** نهج الصفا : همانگونه که همگان دانند محمد کتابی بنام نهج الفصاحه دارد، نهج الصفا یاداشتهای روزانه آن حضرت است که هیجگاه منتشر نشده است، این
کتاب را عایشه پس از مرگ محمد بدون اینکه به کسی بگوید برداشت و سپس به معاویه سپرد. نسخه اصلی این کتاب در موزه شرق شناسی لندن نگهداری
میشود، و نسخه بدل آن در موزه دمشق موجود است، شایع است که پاره نوشته هایی از نهج الصفا در مدارس دینی و حوزه های علمیه تدریس می شود.


No comments: