Saturday, September 27, 2003

عاشورای شمری در گیره

ما که گفته بودیم مسلمان جماعت مادر جنده اند و شیعیان مادر جنده به توان بی نهایت، با این جماعت باید به همان زبانی سخن گفت که ما با حسین ابن علی(جک) گفتیم، همانا گردن زدن و گاییدن خواهر و اهل بیتشان را ، ورنه اینان آدم بشو نبوده و نیستند. نمونه اش هم همین آقا رضا، که به خر می گوید دایی جان. این مردک دبنگ از راه نرسیده پایش را در نعلین ولایت فقیهی کرده و نخراشیده و نتراشیده دارد برای مردم تعیین تکلیف می کند و دشمن خیالی برایشان می تراشد و ارواح عمه اش میخواهد با دو نوشته بند تنبانی بی سروته گیره را به زیر یوغ رهبری خودش در بیاورد.
برای او و همگنانش بزبان ساده بگونه ای که خر فهم بشوند، نوشته بودیم که اگر سخنی در باره آزادی و بویژه آزادی سخن دارند بیایند و بگویند اما این شیعه نابخرد، این شله زرد خور مفلوک دوباره تمامی چرت و پرت های پیشینش را تکرار کرده است.
از قرار معلوم این مسلمانزاده نه تنها نوشته ما را نخوانده و از آن سر نیاورده حتی نگاهی هم به شمرنامه نیانداخته است ورنه گنده تر از دهان خود نمی گوزید و نام منتقد را روی خودش نمی گذاشت.
بیهوده نیست که می گویند خریت رایج ترین درد مسلمانی است، در نوشته پیشینمان ما وی را آدم به شمار نیاورده از وی بمانند کسی که شجاعت زین العابدینی بخرج می دهد نام برده ایم اما این شیعه مفلوک خود را منتقد می نامد، زین العابدین کجا و انتقاد کجا، مردک آنروزی که ما گردن حسین ابن علی را زدیم زین العابدین آنجا بود و انتقادی نکرد، عمه اش زینب را گاییدیم انتقادی نکرد، بوسیله خولی گاییده شد و به یک "اوا عمه زینب" قناعت کرد. خجالت دارد که خودت را منتقد بنامی برو طهارت دهانت را بگیر.
از آنجایی که تردیدی نداریم این شله در درازنای عمر پلیدش چیزی جز روضه، دعای ندبه و دعای کمیل نشنیده است و از آن پامنبری هاست،ناچاریم شمه ای از آنچه را که در کربلا گذشته بشیوه روضه برایش بازگو کنیم تا خر فهم گردد و حساب کار دستش بیاید.
روضه را زنده نگاه دارید که ما به آن زنده ایم
امام خمینی(مج)
روز عاشورا پس اینکه آیات مفتاح الفرجین را به بیضه مبارکمان بستیم و گلوی سالار جاکشان حسین ابن علی بریدیم، هوس گاییدن خواهرش زینب جگرگوشه فاطمه الزهرا و اجاق روشن کُن خانه تاريک علی ابن ابی طالب در دلمان اوفتاد، فرمان دادیم اورا به وسط میدان که از خون اولاد رسول الله(مج) رنگین بود بیاورند، اورا بر جهاز شتری انداخته و تنبان از پایش برگرفتیم، کُسش بیرون اوفتاد پر مویی این کُس یاد آور محاسن جد مادر جنده اش رسول الله بود، شکافش چون فرق شکافته علی ابن ابی طالب(جک) بود سفیدی لمبرهایش به گونه های پریده رنگ و بیمار فاطمه الزهرا مانند بود.
دو لنگ دختر حیدر کرار را به نشان "ویکتوری" که همانا پیروزی عجمی باشد بالا بردیم و ذکر مبارکمان را بر در ناموس نوه رسول الله نهادیم و فشار اندکی دادیم، چون گلوی حسین ابن علی خشک بود، بیرون کشیدیم و بسوی جنازه سالار جاکشان حسین ابن علی که دو قدم دورتر از کُس خواهرش اوفتاده بود رفتیم، کیرمان را به خون تازه و ولرم حسین آغشتیم و لگدی به سر از تن جدایش زدیم بگونه ای که نگاهش بسوی کُس زینب بیافتد تا کلوزآپ گاییده شدن خواهرش خوب ببیند و در روز محشر برای لکاته دوعالم فاطمه الزهرا تعریف کند و برای کیر ما طلب شفاعت بنماید، در این میان خولی هم با اردنگ و پس گردنی زین العابدین(عج*) را بوسط میدان آورد و در چند قدمی بستر صحرا ئی زینب تنبان از پایش برگرفت فریاد زین العابدین برخاست، "اوا عمه زینب" بدادم برس . باری بسوی زینب برگشتیم و کیر مان بر درب فرجش نهادیم و به آرامی فرو بردیم، اشهد کُسش را خواند کمی بیرون آوردیم و ناگهان:

چنان ضربی زديم در بین پایش
که لرزید روح نبی از صدایش

زعرش فریاد زهرا آمد، دوش
که یا شمرا کمی آرام بکن توش

علی آن لندهور، پفیوز جاکش
دهان فاطمه بگرفت که هش هش

تو ای زهرا مکن این داد و فریاد
که آبروی مرا دادی تو بر باد

بدان گنجایش زینب بیش از این است
بگو آری، که دانم اینچُنین است

در آنسوی ما خولی سرگرم گاییدن زین العابدین بود و ناله های جانسوز زین العابدین گوش فلک را کر کرده بود، می گفت یا رسول الله سوختم العطش، این کیر مانند شمشیر حیدر کرار دو سر است، یا جدا کونم پاره شده، این کیر از کیر اسب بابای شهیدم ذوالجناح هم کُلفت تر است. از شنیدن آخ و اوخ زین العابدین ناخوش هوس گاییدن کون زینب را کردیم، کیرمان را از کُسش بیرون کشیده و بر درب کونش نهاده و به آرامی فرو برديم پس از به ارگاسم رسیدن زینب و آمدن خودمان از زینب کبري بیرون کشیده و بسوی خولی هنوز مشغول گاییدن زین العابدین بود رفتیم، کیرمان را جلوي دهان زين العابدين(عج) برديم آنرا بویید و اشک در چشمانش جمع شد و ناله سر داد، بخدا که بوی دهان جدم رسول الله را می دهد و سپس به لیسیدن پرداخت
السلام و علیکم و رحمت الشمر و برکاةُ
التماس دعا
شمر



* عج کوتاه شده عمه جنده است

No comments: