Sunday, November 16, 2003

شله زرد خور شناسی


با اینکه شمریم و هزار و سیصد و بیست و یکسال آزگار امت شیعه گریانده ایم، اما آنچنان که در بایسته مقام شمریمان است، اینان را نشناخته بودیم، به این بسنده کرده بودیم که اینان شله زرد خورانی بنامیم که زیر مجموعه امت مادر جنده اسلامند. تا همین امشب گمان می بردیم که شیعه جماعت بدلیل تناول مدام شله زرد باید امتی از بیخ و بن اسهالی باشند که در فصل معینی از سال به این بلیه دچار می شوند، دستکم رفتارشان در درازنای این 1321 سالی که از شمرکار ما در کربلا (که همان زدن گردن پلید سیدالجاکشین حسین ابن علی با مخلفات آن که شامل گاییدن خواهرش زینب و اهل بیت حسین می باشد) نشان از اسهالی بودن فصلی این امت داشت، بهررو همه ساله در محرم و صفر اسهال گرفته، خود را به لجن عقیدتی می گرفتند، قمه ای می زدند، مصیبتی می خواندند، به سر سینه خود می کوبیدند و با زنجیر خودشان را کبود می نمودند و حسین حسین گویان شله زردی را که از دسترنج ما برایشان پخته شده بود می خوردند و لعنتی هم برای ما و دوست گرانقدرمان یزید ابن معاویه ابن ابوسفیان می فرستادند و پس از سپری شدن اربعین اسهالشان روبه به بهبودی می گذاشت تا سال دگر.
اما اکنون می بینیم شیعیاني وجود دارند که در سراسر سال به این بلا دچارند و در اسهال خودشان غرق گشته اند، نمونه اش این مختار زین المعقدین، همین کونزاد بدبخت را می گوییم که هيچ آبرويي برای خاندان عصمت و طهارت نگذاشته است. نمونه کامل یک مسلمان در اینجا به نمایش گذاشته است، به سرکوب، اعدام، شکنجه و تجاوز افتخار می کند، شب ضربت خوردن مولای کثیفش علی ابن ابی طالب هنگامی که از سانس اول شب قدر به خانه آمده و به اندازه گاوی سحری خورده بعد از اذان صبح به افق تهران کامپیوترش را روشن نموده و با ما یک و دو می کند و چشمبراه مانده تا ما دوتا از آن آب نکشیده ها را بار مولایش کنیم تا برود با خیال راحت بخوابد. نخستین باری که اینجا پیدایش شده بود ما را تهدید به کشتن می کرد و می خواست توبه کنیم و می گفت بزودی با مشتی مادر جنده تر از خودش به جهاد علیه ما بر خواهد خواست ولی چون اسهال عقیدتی دارد یادش رفته که دیروز چه می ریده و امروز چه می ریند. بهررو مختار کونزاد هشت ماه آزگار است که اسهال دارد و خودش هم نمی داند چه گندی می زند.

یک نمونه عجیب دیگر از شیعه که تازه پایش به شمرنامه باز شده، گونه ایست بنام "شیعه سفت و سخت" که آنگونه از نامش پیداست با اسهال شیعی جور در نمی آید، اما شیعه شیعه است، سفت و سخت آن با اسهالی اش توفیری ندارد همه اش یک گُه است، این شیعه سفت و سخت آمده یک جمله بی سروته که با عربی آغاز شده و با پارسی عربی پایان می یابد، با نادرستی املایی و انشایی در بخش دیدگاه های شمر نامه نوشته که از خنده روده برمان کرد، با نادرستی نگارشش کاری نداریم اما همینکه ما را با زنده یادان ابوسفیان و معاویه عوضی و از زبان الله برای آن بزرگمردان لعنت فرستاده نشان از آن دارد از همان شیعیان اسهالی است.


ویژه شب قدر

باری شب قدر است، زرت علی قمسور شده، زینب عزادار است ، حسن و حسین یتیم شده اند و ابوالفضل بی پدر، فاطمه الزهرا کنار حوض کوثر نشسته و به هوای دیدن مولا کُسش واجبی گرفته، خدا و فرشتگان با تمامی پیامبرانش هم می خواهند پرونوی زهرا با علی را نگاه کنند، اما محمد ابن عبدالله هم به آستین غباش برخورده، چشم عیسی را دور دیده عصای موسی را کش رفته قایق نوح را برداشته رفته دنبال مریم عذرا. مختار کونزاد هم تا خرخره سحری خورده و بزودی پیدایش خواهد شد.
پس چند بیتی شعر بار نخستین جاکش محراب علی ابن ابی طالب کنیم تا چشم مختار باز گردد و سحری اش را خَمَره* کند.

این علی مردک جاکش که خرش دول دول بود
شوهر فاطمه فیل کُس دخت پیغمبر بود

پسرانش همه کیرمغز دخترانش کُسخل
فرمانده کل قواش، مالک اشتر بود


حدیث
در زمان عمر(جفتک الله علیه) که علی قاضی شهر مدینه بود، شبی مردی مست هوای دیدار از خانه عفاف شهر را داشت، ره گم نموده و از خانه پیرمردی کور سر در آورده و بر پیرمرد فرود آمده بود پیرمرد زبان نالان به مست چنین گفته

برو ای مردک کیر شق درخانه علی زن
که زنش فاطمه فیل کُس، کُس مفت دهد گدا را

بجز از علی که دارد پسری عجیب و کُس خل
که دهد بیکسر گاییدن اسرای کربلا را


* خمره، نشخوار، دوباره جویدن خوراکی که در معده تلنبار شده و به دهان برمی گردد، در چهارپایان و علفخواران

No comments: