Friday, November 14, 2003

به خدای کعبه که خواهرم گاییده شد
علی بن ابی طالب


كوفه تنها و ساكت در آغوش شب سرد هیژده رمضان خفته بود، زیر پوست شب در بستر گرم قطامه و ابن ملجم، چشمانی عاشق دیده در دیده یکدیگر که چون آسمان کوفه پر از ستاره بودند، دوخته بودند، چشمانی که با نیروی شگرف خویش یکدیگر را تا ژرفنای عشق می کاویدند، بی آنکه سخنی گوید قطامه را در آغوش فشرد از لبانش بوسه ای گرفت و سینه های نرم و آتشینش را بر سینه ستبر خویش فشرد، بآسانی او را به روی خود کشید و با دستان زبر خویش به نوازش باسن قطامه پرداخت و از زیر گردنش بوسه گرفت، قطامه نیمه خیز شد دستان ابن ملجم را بدست گرفت و بر روی او خیمه زد و این آغاز واپسین عشق ورزی این دو دلداده بود که تا نیمروز دگر به درازا کشید. فردای آنروز ابن ملجم سرمست از عشق قطامه، با دلی افروخته از شعله های آن به تیز نمودن شمشیر خود پرداخت و به کمین علی ابن ابی طالب نشست و در سحرگاه نوزدهم رمضان با یک ضربه خواهر امام نخست شیعیان جهان را گایید.

ابن ملجم آزاده ای بود از قبیله مُراد در مکه، فرزند خانواده ای دارا، که دین اسلام، خدا و پیامبرش و جانشینان او را به تخم چپ شتر خویش بشمار نمی آورد، با کشتن علی در محراب نادانی و مادرجندگی بهترین روش کشتن این پلیدان را بنیاد نهاد، آری او نه تنها خلیفه مسلمین را کشت بلکه با این کار خود به قداست مساجد مسلمانان پلید نیز شاشید، او نشان داد که مسجد جنده خانه ایست، جای مشتی مادر جنده و محراب جایگاه جاکشان الله، قرمساقانی بنام امام جماعت که دلال محبت الله هستند برای مشتی مادر جنده بنام مسلمان.

علی که بود.
کودکی

علی فرزند ششم طالب عموی پیغمبر (مج) بود، طالب مردی تنگدست بود که روزگار را بواسطه گدایی از زائران کعبه می گذراند و فرزندان بسیار داشت که در بازارهای مکه به دزدی و کیسه بُری می پرداختند، هنگامی که علی هفت ساله بود ابوطالب سرپرستی او و برادر بزرگترش عقیل را که یک چشمش کور بود و در نزد اعراب به واحدالعین مشهور به، محمد(مج) که در آن هنگام شتربان بود سپُرد.
محمد در آنزمان همسری نداشت و چون از همخوابگی با شتر و اسب و قاطر خسته بود سرپرستی فرزندان عموی خود را غنیمت شمرده و هوس گاییدن آنان کرد.

معجز شفای چشم محمد، کور شدن چشم دیگر عقیل و گنجایش علی
عقیل واحدالعین دوازده ساله بود با وجودی که یک چشمش کور بود بسیار زیبا می نمود و محمد(مج) حسرت گاییدن اورا در دل می پروراند، پس نیرنگی را ساخت تا بواسطه آن عقیل را فریب دهد.
از شیخ ذکرالدین ابوکثیف منقول است که الله محمد (مج) را از کوری نجات داده است و بجای آن چشم دیگر عقیل را کور کرده است. او می گوید: روزی محمد (مج) از صحرا بخانه آمد و دستمالی را روی چشم راست خود بسته بود عقیل اورا بدید و بانگ
بر آورد که پسر عمو ترا چه شده است که محمد به او گفت اعرابی سنگی پراند که به چشم من خورده و کور گردیده ام هم اکنون هم از کعبه می آیم عبدالمطلب مرا گفته است که به غار حرا بروم بلکه چششم شفا یابد، آیا همراه من می آیی عقیل نیز پذیرفته و همراه محمد (مج) به غار حرا رفتند.
پس از رسیدن به غار حرا محمد عقیل را جلو غار کاشته و خود به درون رفت و ساعتی بعد عقیل را به داخل غار فرا می خواند و به او گفت ای عقیل از عرش ملکوت شنیدم که برای درمان کوری چشمم باید کونم بگذاری تا شفا یابم عقیل نیز پذیرفته و با کیر کوچک خود به گاییدن رسول خدا می آغازد، هنگامی که سرش فرو رفت محمد فریاد برآورد که نوری به چشمانم دویده است و هنگامی که تا دسته فرو رفت محمد گفت که چشمش باز گردیده است و پس از آمد و شد چندی محمد(مج) خبر از شفای کامل دیده می دهد و رو به عقیل نموده و با سپاس گذاری از او به دستمالی کیر او پرداخت و اورا بوسیده و از وی می پرسد که ای عقیل می خواهی چشم ترا درمان کنیم، عقیل نیز پذیرفته دست خویش را بر سنگی در جلو غار می نهد و به امید شفا، چشم به آخرین درخشش آفتاب که در حال ترک کردن صحرای مقابل غار است می دوزد، محمد(مج) کیرش را به تفی از دهان کف آلود خود آغشته و بر درب کون عمو زاده یک چشم خود نهاده و به یک ضرب فرو می کند آه از نهاد عقیل بر می خیزد که ای پسر عم آن یکی چشمم نیز کور شد و بدین ترتیب عقیل از هردو چشم کور گردید و محمد شفا یافت.

علی با کون برهنه در بستر پیامبر
با وجودی که علی از بردار خود عقیل پنج سال کوچکتر بود اما بدون اینکه کور گردد کیر پسر عم خود را تحمل نموده و در زیر او رشد نمود، بر اساس تاریخ طبری نخستین باری که محمد علی را گایید در لیلهَ القدر بود که نزد شیعیان شبی نیکوست. همخوابگی محمد(مج) با علی بن ابی طالب حتی پس از ازدواج محمد با خدیجه کبری و به بعثت رسیدن او ادامه پیدا کرد، حتی شب هجرت محمد از مکه به مدینه او با علی به بستر رفت و چنان گاییدنی از علی بن ابی طالب کرد که علی از هوش برفت اندکی پیش از نیمه شب محمد بوسیله زبیر خبردار شد عده ای از اهالی مکه قصد کشتن او را دارند علی را که در هنگام سیزده ساله بود با کون برهنه در رختخواب رها کرده و خود شبانه به مدینه گریخت. هنگامی که اهالی مکه به خانه محمد رسیدند علی را با کون برهنه در رختخواب محمد یافتند، پس فریاد بر آوردند که بچه کونی تو اینجا چه می کنی؟ پسر عموی جاکشت که ادعای پیامبری می کند کجاست؟با این کون برهنه ات به جهاد در راه الله آمده ای؟ پس به نوبت به گاییدن علی بن ابی طالب پرداختند. شیعیان از رخداد آنشب به خود میبالند و گاییده شدن علی را بوسیله مُشرکان افتخار خود میدانند. در بایسته است که یاد آوری شود محمد (مج) با توجه صفات علی داستان الغلمان در بهشت را ساخت و به مسلمانان برای آخرت و آن دنیا، در کنار حوری های بهشتی وعده غلمان را نیز داد.

شجاعت علی
از شجاعت علی در رختخواب محمد(مج) که بگذریم، برای سخن گفتن در باره شجاعت علی ناچاریم او را با همگنانش در دنیای کنونی که همانا خمینی (مج) و سیدعلی(جک) باشد بسنجیم، علی نیز چون خمینی (مج) و سید علی(جک) تنها هنرش کشتن اسیران و کسانی بود که در بند حکومت اسلامی افتاده بودند اما در برابر دشمنان توانا سر را به پایین افکنده و به کون دادنی قناعت می نمود، همانگونه سید علی از موضع قدرت دستور کشتن و دشنه آجین پیرمرد و پیرزنی چون فروهرها و سربه نیست کردن نویسندگانی چون پوینده ها و مختاری ها و... را می دهد، همانگونه که خمینی(مج) در سالهای شصت و شصت و هفت فرمان به کشتار همگانی زندانیان سیاسی داد، علی نیز از کشتن پیر مردان و پیر زنان و شاعران عربی که محمد و دینش را به سخره می گرفتند ابایی نداشت، شجاعتش در کشتن اسیران جنگی بود که دست و پای در زنجیر داشتند.
مانند خمینی(مج) و سیدعلی(جک) که در برابر مردم و دانشجویان بی دفاع رجز خوانی کرده ولی هنگام روبرو شدن با توانمندان بی سروصدا جام زهر را سر کشید و به گُه خوردن افتادند عمل می کرد، هنگام پیش آمدن داستان باغ فدک، با فاطمه الزهرا(فک) به دیدار ابوبکر(رضی الله علیه) به مسجدالنبی مدینه رفت، اما در برابر برخورد تند و قدرتمندانه ابوبکر(رع) که در پاسخ به جیغ و دادهای فاطمه فیل کُس او و علی را در برابر سایر مسلمانان به ام الطحال(زنی که با محارم خود زنا می کرد) هماننده کرد و علی با گردنی فرو اوفتاده از مسجد بیرون رفت و به گواهی اهالی مدینه از مسجد النبی تا خانه از فاطمه فیل کُس دشنام شنید.شنید و سخنی نگفت.
هنگامی که عمر(جفتک الله علیه) شوهر ام کلثوم دختر علی، برای یکسر کردن قضیه فدک بدر خانه علی رفت، حیدر کرار از ترس به آغوش ام البنی مادر ابولفضل پناه برده بود، عمر درب خانه را می کوبید و فریاد می زد "جاکش زن جنده، اگر تخم داری بیرون بیا" اما علی پنهان شده بود و فاطمه فیل کُس دختر محمد ابن عبدالله را دم در فرستاد تا عمر را آرام کند اما عمر (جفتک الله علیه) با لگدی درب خانه علی را گشود که درب شکسته شد به پهلوی فاطمه خورد و میخ در به لمبرش فرو رفت. علی را از پستوی اطاق ام البنی بیرون آورده و با اُردنگ و پس گردنی به حضور ابوبکر صدیق(رضی الله علیه) برد. به گواهی گواهان ماجرا اگر پادرمیانی ام کلثوم همسر عمر و دختر علی که آنروز در خانه پدرش میهمان بود نبود چه بسا که عمر علی را کشته بود. لگد عمر سبب ریدن محسن از بطن فاطمه فیل کُس گردید و سقط شدن فاطمه را در پی داشت اما علی چون تخم هماوردی با عمر را نداشت نه تنها در برابر آن سکوت نمود بلکه یکی از خایه مالان عمر گردید و نخستین کسی بود که با عمر به عنوان دومین خلیفه مسلمین بیعت نمود و سپس در برابر عثمان لُنگ انداخت. مولای غیرتمند شیعیان نام کسانی که اورا زن جنده نامیدند، ام الطحال خواندند، فرزندش را کشتند و زنش را سقط کردند، برای فرزندان خود برگزیده بود او سه فرزند پسر بنامهای ابوبکر، عمر و عثمان داشت که همگی پس از مرگ فاطمه بدنیا آمدند. شجاعتش بحدی بود که برای ابراز نارضایتی از ابوبکر، عمر و عثمان به مستراح پناه می برد و سر بر چاله آن نهاده و فریاد بر می کشید.

جایگاه علی در حکومت
علی به سبب اینکه سوگلی الغلمان محمد(مج) بود در جنگها شرکت نمی کرد و تنها هنگامی که پیروزی بدست آمده بود در میدان ظاهر می شد و کارش تنها کشتن اسیران و چاپیدن اموالی بود که از چشم دیگر مسلمانان دور مانده بودند، پس از پیروزی لشکر محمد(مج) در مکه و وارد شدنش به آن شهر، او دهانه شتری را که محمد بر آن سوار بود می کشید. بدستور محمد (مج) به ریاست بنیاد شهید(بنیاد جاکشان) نخستین حکومت اسلامی رسید و کارش رسیدگی یتیمان و بیوه زنان شهدای(جاکشان) صدر اسلام بود. در همین سمت بود که علی به گاییدن زنان شهدای صدر اسلام پرداخت و شبانهگام در تاریکی شهر به درب خانه آنان رفته و با پرداختن کمی پول به آنان به همخوابگی با بیوه شهدا می پرداخت، (سنتی که سران حکومت اسلامی به تقلید از آن پلید دنبال کردند و با برقرار کردن بنیاد شهید به گاییدن خانواده شهیدان پرداختند) علی هنگام سرکشی از بیوه زنان آیه زیر از قرآن پلید را می خواند
" اِنَّ فی خَلقِ‏الفَرج وَالمَخرج وَاختِلافِ‏الذَکَر والفَرج لَآياتٍ لِاوْليِ‏الْاَلبابِ اَالّينَ يَجمَعُون قياماً وَ قُعوداً وَعَلی جُنُوبِهِم وَ يَتَفَكَّرونَ فی خَلقِ‏الذکر وَالفَرج در اين آيه، این نكته‏ مهم مورد نظر علی است ، كه كسانی كه جماع می کنند، درحالی كه ايستاده‏اند يا نشسته‏اند و يا حتی خوابيده‏اند به آفرینش کیر و کُس فکر می کنند.
رابطه ویژه محمد با دخترش فاطمه، که حتی صدای عایشه همسر و سوگلی حرمسرای محمد را در آورده بود( مانند زبان در دهان فاطمه نهادن هنگام بوسیدنش) و شایعات پیرامون آن محمد را واداشت که فاطمه به ازدواج علی که کون سپرده پیامبر بود در آورد تا هم فاطمه را از دست ندهد و هم هوای علی را داشته باشد. هنگام زاده شدن حسن و حسین پیامبر اسلام از آنان بنام فرزندان خود نام می برد و بسیاری از تاریخ نگاران از شباهت عجیب حسن و حسین به محمد(مج) سخن گفته اند و از تفاوت آنان ظاهری آنان با ابوالفضل فرزند علی از ام البنی در تعجب مانده اند. باری در سایه این ازدواج علی که ریاست بنیاد شهید آندوره را داشت باغ های فدک را نیز بدست آورد و به یکی از ثروتمندترین افراد دوره خود تبدیل گردید، که گمان می بُرد پس از مرگ محمد(مج) به خلافت خواهد رسید اندکی پیش از مرگ محمد علی دلباخته دختر ابوجهل که هیچگاه اسلام نیاورد و تسلیم مسلمانان نگشت شد و می خواست او را به همسری خود برگزیند که باعث دلخوری محمد(مج) از وی گردید محمد برای پیشگری از ازدواج علی با دختر ابوجهل در میان انصار و مهاجرین چنین گفته است: «فاطمة بضعة مني يريبني ما يريبها ويؤذيني ما يؤذيها» دختر پيامبر خدا و دختر دشمن خدا نبايد همسر يک مرد باشند و به علی قول داد که پس از مرگ خود مفتاح الفرجین را به او واگذار نموده و به برکت آن آیات علی خلیفه مسلمین خواهد شد. پس علي منصرف شد و رضايت پيامبر خدا و فاطمه‌ الزهرا(فک) را برگزيد.

مفتاح الفرجین و فریب خوردن علی
طمع بدست آوردن مفتاح الفرجین و رسیدن به خلافت، علی را واداشت که پس از مرگ محمد(مج) جسد او را شبانه به همدستی فاطمه فیل کُس دزدیده و به بهانه غسل دادن میت به خانه خود بَرد، بی خبر از آنکه عایشه پیش از مرگ محمد آنرا برداشته است. هنگامی که علی و فاطمه فیل کُس، کودنانه در جستجوی مفتاح الفرجین، خشتک رسول خدا، لابلای موهای اطراف آلت تناسلی اش و تمامی سوراخ سمبه های نعشش را می کاویدند، ابوبکر صدیق(رضی الله علیه)، عمر(جفتک الله علیه) و عثمان گروهی از انصار و گروهی از مهاجرین را در سقيفه گرد آورده و ابوبکر صدیق را بنام خلیفه مسلمین برگزیدند. پس از پیش آمدن داستان فدک و ام الطحال خواندن علی و فاطمه از سوی ابوبکر صدیق(رضی الله علیه) خجالت علی را واداشت تا خانه نشین گردد، اما پس از مرگ فاطمه علی دوباره به خدمت حکومت اسلامی درآمد، در زمان ابوبکر کماکان سرپرست بنیاد جاکشان ماند و پس از مرگ ابوبکر با عمر بیعت نمود و به پاس خایه مالی های فراوان از سوی عمر به سمت قاضی القضات شهر مدینه منصوب گردید در همین منصب بود که علی رای به کشتن بسیاری از شاعران و نویسندگان عرب که با نوشته های خود اسلام، محمد(مج)،حکومت اسلامی و خلیفه را به سخره می گرفتند داد و در بیشنه اوقات خود احکام شرعی سر، دست و پا بریدن را انجام میداد. سپس به عضویت نخستین مجمع تشخیص مصلحت نظام در صدر اسلام به اتفاق عثمان , طلحه , زبير , سعد وقاص و عبدالرحمن بن عوف منصوب گردید، پس از زخمی شدن و بیماری وخیم عمر این مجمع، عثمان نخستین جانباز هشتاد درصدی، صدر اسلام را که بدلیل پای لنگش شباهت زیادی به آقاجری این زمان را دارد به خلیفه گی برگزید و علی نخستین کسی بود که با عثمان که از یکسو پدر زن علی بود و از سوی دیگر باجناقش بیعت نمود.
در دوران خلافت عثمان، علی سنگ تمام نهاده و افزون بر خایه مالی های که در زمان عمر انجام می داد، یتیمان فاطمه یعنی حسن و حسین را به عنوان پادو و نوکر در خدمت عثمان گذاشت. پس از کشته شدن عثمان راه خلافت علی باز شد و وی خلیفه گشت.

خلافت علی
دوره پنج ساله خلافت علی پر آشوب ترین دوران صدر اسلام است، سخت گیری وی در بجای آوردن قوانین اسلامی برای سرپوش نهادن به آزمندی وی در چنگ انداختن به دارایی های مردم باعث گردید که مردم بسرعت از وی رویگردان شده و هوادار حکومت فرماندار شام معاویه بزرگ گردند که زمینه ساز شورشها و جنگهای دوران خلافت علی گردید.
جنگ جمل و سرکوب زنان
مبارزات زنان عرب به رهبری عایشه دختر ابوبکر و سوگلی رسول الله در دوران خلافت ابوبکر، عمر و عثمان باعث گردیده بود که زنان عرب بخش ناچیزی از حقوق خود را که با به روی کار آمدن اسلام ناب محمدی پایمال گردیده بود بدست آورند، مانند حق بالا و پایین کردن حجاب، حق شتر سواری، حمام رفتن بدون اجازه شوهر و ... گرچه این حقوق در سنجش با حقوق زنان پیش از اسلام ناچیز می نمود اما این حقوق برای زنان آندوره عربستان از ارزش بالایی برخوردار بود. علی حتی تاب و تحمل این درجه ناچیز از آزادی برای زنان را نداشت و با برپا کردن نهادهای امر به معروف و نهی از منکر به زنان عرب اعلان جنگ نمود. زنان عرب در پاسخ به این برخورد علی دست به نمایشهای خیابانی زدند و در بسیاری از شهرها سوار بر شتر گشته و به خیابانها ریختند. در شهر کوفه عایشه به همراه بسیاری از زنان شتر سوار شده و به نمایش پرداختند، که بوسیله یورش چماقداران علی به سرپرستی «مالک ابن حمار» سرکوب شدند، در این نمایش خیابانی بسیاری از مردان عرب به پشتیبانی از زنان و دختران برخاستند.
پس سرکوب، بسیاری از زنان به اسارت گرفته شدند و بنابر سفارشات قرآنی در مورد اسیران بیشنه آنان مورد تجاوز چماقداران علی قرار گرفتند.
شتر های آنان مصادره گردید و یکجا به مالک ابن حمار سپرده شده که پس از آن به مالک اشتر ملقب گردید.
در این سرکوب بسیاری از مردان که به پشتیبانی زنان برخاسته بودند کشته شدند و بدستور علی جسد آنان سوزانیده شد.

جنگ صفین و پیمان شکنی علی
فرماندار شورشی و آزاده بلاد شام معاویه کبیر از کسانی بود که هیچگاه تن به بیعت به علی نداد. پس از سرکوب گسترده زنان و حکومت عریان اسلامی بسیاری از آزادگان عرب از کوفه گریخته و به مراکز دور از قدرت علی رفته، به معاویه کبیر پیوسته و معاویه را به عنوان خلیفه برگزیدند.
علی برای سرکوب اینان دست به بسیج چماقداران خود زد و به سوی صفین یورش برد، معاویه کبیر سپاهی فراهم آورده و به فرماندهی عمروعاص هشیار به صفین فرستاد، در این محل برخورد بزرگی بین سپاهیان علی و معاویه در گرفت که به ناکام ماندن حمله علی انجامید و جنگ به درازا کشید، بسیاری از چماقداران علی از اینکه غنیمت جنگی بدست نیاورده خسته شده و خواهان بازگشت به شهرهای خود شده بودند، از سوی دیگر به پایان نرسیدن جنگ به معنای شکست علی و خلافت معاویه بود، علی به فرمانده سپاه معاویه عمروعاص پیام داد که ادامه جنگ بیهوده است و برای پایان جنگ بهتر است به مسئله حکمیت تن دهیم هریک از ما نماینده ای برگزیند و نمایندگان ما روشن کنند که چه کسی خلیفه است. عمروعاص خود را نماینده معاویه کبیر نامید و علی نیز ابوموسی اشعری(موسی پشمالو) را به نمایندگی خود برگزید که پس از مذاکرات ایندو، ابوموسی اشعری رای بر خلع علی از خلافت داد، عمرو عاص افزون بر رای خود در خلع علی بیعت خود را با خلافت معاویه کبیر اعلام نمود. جنگ پایان یافت و علی سرافکنده از صفین رفت اما تن به دستاورد حکمیت نداده و کماکان خود را خلیفه می خواند. پس این رخداد بسیاری از ساده دلان که تا آنزمان در صف یاران علی بودند به ماهیت او پی برده واز او جدا شدند این گروه خوارج نامیده می شوند. جدایی خوارج از علی زمینه ساز شورش نهروان گردید.

سرکوب شورش نهروان
پس از آنکه خوارج از علی جدا شدند و علی جام زهر حکمیت را بی سرو صدا سرکشید و حکومت معاویه کبیر بر بلاد شام را پذیرفت برای فرونشاندن خشم خود تصمیم به سرکوبی خوارج گرفت. خوارج برای نشاندان ناخُرسندی خود از علی ساز و برگ را زمین نهاده، کوفه را ترک کرده و دربیرون شهر به کار کشاورزی مشغول گردیدند تعداد آنان چهار هزار نفر بود، علی سپاهی دوازده هزار نفره فراهم آورده و آنان را به محاصره در آورد و دستور داد تمامی آنان بکشند و بسوزانند پس از سرکوب خوارج تنها نُه تن از آنان زنده باقی ماندند و تنها دلیل زنده ماندن آنان اینبود که در هنگام حمله علی به خوارج در شهرهای دیگری بسر می بردند.

صفات علی
از هرزگی های جنسی علی در پیوندش با محمد رسول الله و سرپرستی آنچنانی اش از بیوه شهدا(جاکشان صدر اسلام) که بگذریم، خودشیفتگی، اوفتادگی در برابر قدرت، دوروئی و خشونت با اسیران از صفات بارز این آدمکش صدر اسلام است.
تا هنگامی که به خلافت نرسیده بود در برابر ابوبکر، عمر و عثمان نه تنها سکوت می نمود بلکه زبان به ستودن آنان نیز می گشود و با آنان رفت و آمدهای خانوادگی داشت. پس از به خلافت رسیدنش یادش اوفتاده بود که آنان حقش را خورده اند. پس از رسیدن به خلافت در باره خودش و عمر چنین می گوید:
"اما و الله لقد تقصمها ابن ابى قحافه و انه ليعلم ان محلى منها محل القطب من الرحى ينحدر عنى السيل و لا يرقى الى الطير . "
به خدا سوگند كه پسر ابوقحافه خلافترا مانند پيراهنى به تن كرد در حالى كه مى دانست آن محورى كه اين دستگاه بايد برگرد آن بچرخد من هستم . سرچشمه هاى علم و فضيلت از كوهسار شخصيت من سرازير مى شود و شاهباز و هم انديشه بشر از رسيدن به قله عظمت من باز مى ماند .
نهج البلاغه- خطبه ( شقشقيه)
علاقه علی به کشتن اسیران و زخمیان زبانزد همه است از اسرای بنی قریظه که بگذریم در تمامی جنگهای صدر اسلام علی بعنوان جلاد عمل می کرد، علاقه فروانی به سوزانیدن زنده یا مرده دشمنانش را در آتش داشت، پس از سرکوب نهروان دستور داد خانه و خانواده های افراد سرشناس خوارج را در شهرکوفه به آتش بکشند. حتی پیش از مرگ خود وصیت نمود که ابن ملجم را بسوزانند.

کشته شدن علی
در سحرگاه نوزده رمضان آزاد مرد جهان عرب ابن ملجم مرادی در مسجد کوفه سرمست از عشق قطامه از کمین خود بیرون آمده و با یک ضربه شمشیر علی را ناکار نمود، می گویند که علی پس از خوردن ضربه گفته است" به خدای کعبه که خواهرم را گاییده شد".





پي نويس
ديديم مختار کونزاد سحري اش را خورده و براي انجام فريضه خود آزاري به اينجا آمده گفتيم ذکر مصيبتي کنيم تا اشکي بريزد شايد در آن دنيا با جنده دوعالم فاطمه الزهرا محشور گردد

درود بر ابن ملجم

ذکر مصیبت

از ضربه ابن ملجم فرق کچل علی چون کُس فیلگون فاطمه الزهرا شکفته شد و حیض دید، خون حیض بر محاسن کثیفش جاری شد،
حسن یاد کُس بی موی نوعروسش سکینه اوفتاد، فریاد کشید بابا جان! کُس بسر شدی بابا!
حسین نالید بابا جان حیض دیدی روزه ات باطل شد!
عباس دودستی تو سر حسن زد گفت یتیم شدیم! این کُس بسر دیگه برای ما بابا نمی شه!
و سلام علیکم و رحمت شمر و برکاهَُ

درود بر ابن ملجم

No comments: