Tuesday, April 13, 2004

تساهل و تسامح امید و استریپ تیز خدیجه کبری


بخاطر همین بی گدار به آب زدنها و سر بی آب تراشیدن هاست که ترا با امید کدخدا زاده سنجیده بودیم، نه خودمانیم نامه پوزش خواهانه نانا به تو، چه ربطی به ما و برخورد ما به "آدم کیری" و "خدیجه کبری" دارد. اصلا همه اینها چه ربطی دارند به پلیس خوب و پلیس بد، قضیه چماق و نان شیرنی را برای چه آورده ای و از همه اینها بالاتر این جمله بی سروته " اگر باشد هم، با وجودِ آن‌که بعضی نتوانند و نخواهند عملِ همان‌وقت‌اَخلاقی‌یِ بیست و پنج سال پیشِ کسی که با چندین‌سال زندان‌رفتن صداقتَ‌ش در آزادی‌خواهی را هم ثابت کرده ببخشند، با اعتقادَم به تساهل و تسامح، می‌بخشم" این وسط چه می کند.
بگذار یکبار برایت بگوییم تا روشن شوی، ما(شمر) با کسی قهر نکرده ایم که دنبال آشتی باشیم، آنچه که بوده و هست برخورد اندیشه های گوناگون است با یکدیگر، نان هم به کسی قرض نداده و نمی دهیم، خوش نداریم برای خودمان مخالف بتراشیم اما در برابر کُس کلک بازی خاموش نخواهیم بود، نقش وکیل این و آن بازی کردن در دنیایی که همه به یک اندازه از امکان نوشتن برخوردارند را کاری زشت و بیهوده می پنداریم.
از این باند بازی های تو خیلی دوریم، تنها مسئول نوشته خودمان هستیم و پای آن هم می ایستیم.

یاد آوری
پیش از هر چیز ناچاریم به تو یاد آوری کنیم که بر خلاف اداهای که در می آوری اصلا جدی نیستی و کمترین مسئولیتی را در باره آنچه مینوسی را تا کنون از خود نشان نداده ای.
از تساهل و تسامح آغازیده ای،خوشمان آمد خودت هم باور کرده ای، پس بگذار گوشه ای از آن را برایت نشان دهیم، آنچه که از تسامح و تساهل نزد تو تا کنون دیده ایم همانا ادعای پوچ کردن و زیر سبیلی در کردن هنگام قافیه تنگ آمدن بوده.
گندی که پیش از انتخابات مجلس(شرکت در آن بی هیچ قید وشرطی) و در حول و حوش آن زدی را به هیچ گونه ای نتوانستی بپوشانی و کوشش بر ماستمالی کردن آن کرده که نتیجه آن شد که دیدیم، پس از پایان نمایش انتخابات، از اعلان نتیجه آن از سوی جناح آدمخوران چنان ذوق زده شدی که خرسندیت را از " که تحریم کننده گان شکست خوردند" نمی توانستی پنهان کنی . چشمبراه اعلان رسمی وزارت کشور هم نشدی، برآوردهای اصلاح طلبان حکومتی هم پیشکشت.
برای نمونه هنگام انتخابات ادعا کردی بیست پنج سال تحریم کرده اند و...در پاسخت نوشتیم که بیست پنج سال آزگار دگراندیش کشی کرده اند و نمونه آوردیم از کسانی در انتخابات دوره های نخست شرکت کرده و برای نمایندگی برگزیده شدند اما کنار گذاشته شدند. تساهل نموده پاسخی نداده و زیر سبیلی رد کردی.

آدم کیری
شاید منظورت از تساهل و تسامح هنگامی باشد که "آدم کیری" در نوشته کیفیت خبراز امضای سیصد چهارصد اسم الکی داد و تو زیر سبیلی رد کردی، دمت گرم با این تساهلی که داری.
خودمانیم اگر به چنین کسی که اینچنین بیشرمانه می نویسد آدم کیری نگوییم چه بگوییم، البته تساهل و تسامح تو حکم می کرد، که در آنزمان بخاطر مصالح اسلام عزیز سکوت نموده و خم به ابروی مبارک نیاوری و الان هم زیر سبیلی رد کنی. برای آنکه خودت را به آنراه نزنی می نویسیم تا تساهل و تسامح ات بهتر شود، شما می خواستید از تحصن نمایندگان حمایت کنید اما در واقع به تحریم کنندگان می تاختید نه وبلاگ نویسان هوادار تحریم بلکه مردمان سرشناسی که برای ملت شناخته شده اند و در ايران هم زندگي مي کنند
اصلا چرا دور برویم به یارو گفته ایم "آدم کیری"، می گوید: هنگام گشایش زوزه به مزدورگري و حقوق‌بگيري پاگنده و تزاد و بلو و الباقي پرداخته ایم، نه خودمانیم ما کجا چنین چیزی گفته ایم، با این حساب بازهم می خواهی بگویی این یارو آدم کیری نیست؟
خنده دار است خیلی شجاعت داری که به دفاع از آدم کیری برخاسته ای بدون اینکه یکبار از خودت پرسیده باشی چرا طرف آدم کیری نامیده شده؟ فدای آن ذوق نوشتاریت گردیم به صراحت یا تلویح را از کدام قوطی عطاری پیدا کرده ای به گمان ما شما از زبان فارسی و دانش ژنتیک همزمان بی بهره اید، تلویح را بگذار درب کوزه و آبش را بخور صراحت را بچسب، ما به روشنی ایشان را آدم کیری می نامیم و در مورد ایشان اصلا آنرا ژنتیک میدانیم آنوقت تو مي گويي به صراحت يا تلويح و از همه بدتر از ما می خواهی که ما وی را آدم کیری نخوانیم. خیلی ساده ای! نه خودمانیم حالا حق داریم که ترا حسین فهمیده بخوانیم؟

قوام السلطنه
خوشحالیم که ایران سالها پس مرگ سیدضیاها و فقدان قوام السلطنه ها و در دوران حکومت اسلامی سیاستمداری چون ترا پیدا کرده که جای خالی همه آنان پر کرده است. می بینیم که کوشش بر آن داری تا اندیشه ها را یک کاسه و کنی و براحتی آنان را بکوبی و از سوی دیگر کابینه قوام السلطنه ای راه انداخته و بگمان خودت جبهه از آدمهای گوناگون بیارائی و بجان دسته نخست بیاندازی.
بگذار برایت بی رودربایستی بنویسیم، ادای قوام را خیلی ناشیانه و حسین فهمیده وار در می آوری! دیدگاه ما در رابطه با "آدم کیری" چه ربطی به آنچه خُسن آقا نوشته است دارد و اصولا چگونه به خودت اجازه میدهی که جبهه ای از ما و خُسن آقا بسازی، اصلا برخورد ما به "آدم کیری" چه ربطی به (تزاد که ما آنچنان نمیشناسیم) دارد، مگر ما تاکنون به تزاد برخوردی کرده ایم.
وانگهی این "مجموعه ما" که میگویی دیگر چه صیغه ای است؟(نکند از آن بازی های آدم کیری باشد و می خواهی خودت را پشت دیگران پنهان کنی) از کجا چنین مجموعه ای را آورده ای، اعضایش کیانند؟ زیر مجموعه اش کدام است؟ خدیجه کبری چه ربطی به "مجموعه ما" که تو از آن نام می بری دارد؟
خدیجه کبری
در باره خدیجه کیری نوشته ای، از روشنفکری مولتی میدیا چون تو که در باره هرمنیوتیک و زیبا شناسی قلمفرسایی ها کرده و خود را در این موارد صاحب نظر میداند بعید است که چنین ساده لوحانه برخورد کند(شاید هم تساهل باشد)، پسر خوب انسانی ترین احساسات کدام است یارو شیعه اورژینال است از اینکه ما خواهر امام حسینش را گاییده ایم ناراحت است، امتیاز انحصاری سلام کردن به آفتاب را داردو از بس به آفتاب سلام کرده دچار آفتاب زدگی شده و هذیان نوشته. تو چرا کُس می گویی. دشنام های آخرش چه می گویی؟ حتما زیبا شناسی است که با تساهل تو هماهنگی پیدا کرده است، یارو سنگ تمام گذاشته هر چه دشنام که شایسته خودش بوده به پای ما ریخته و تو می گویی انسانی ترین احساساتش را هجو کرده ایم؟!
از اینها گذشته مگر ساختار نوشته ایشان توفیری با روضه های کلاسیک شیعیان دارد، نخست نوحه، پس ذکر مصیبت، سپس انتقام دشنام به ما و دست آخر جلب ترحم گدایی نفرین . وانگهی تو که حسابی در کار وبلاگ خواندن استادی مگر نمیدانی پیش زمینه این نوشتار انسانی خدیجه از وبلاگ شبح بوده، یعنی می خواهی بگویی از برخوردهای وی در آنجا بی خبری، شاید بازهم "تسامح و تساهل" بخرج داده و چشم فرو بسته ای، می خواهی بگویی که استریپ تیزی که خدیجه در آنجا کرد را ندیدی و شرم شبح از دیدن اندام کریه و وارفته و "پیکر آفتاب زده" افکار وی را نخواندی، بهررو دشنامهای که از زبان ایشان در آنجا جاری گشت بگونه ای بود که شبح به زبان مردم دارانه ای به وی یاد آوری نمود که خود زنی نکن. به زبان شمری اش می شود زنیکه سلیطه، گندش را بالا آوردی حالمان را بهم زدی و دربش را بگذار. بررو بخوان تا سوادت افزون گردد.
امید خان هر ساده دلی میداند که "انسانی ترین احساسات" خدیجه کبری از سرریز شدن احساسات وی در وبلاگ شبح بوده جز سرکار! (طرف آبروی خودش را برد)
برای آدمهای احساساتی از قماش تو باید یاد آوری کنیم که بخش اساسی لیچارهای انتقام در نوشته ما از احساسات انسانی خدیجه خانم در وبلاگ شبح و به وام گرفته شده است و تنها برای رعایت عفت کلام از واژگان کاربردی ایشان از قبیل اُزگل، تف، ان و... خودداری کرده ایم.
کوتاه اينکه خجالت دارد اميد خان يارو خودش يکپا پهلوان است، فعال اجتماعي که فرهنگ زورخانه اي را از بر مي داند و کشتي گير است،سرد گرم روزگار را چشيده وچونان اسيران دشت کربلا آفتاب سوخته است و بقولي عمروعاص از آن پاچه ورماليده هاي قهار است آنوقت تو مي آيي با آن قد قواره بد ترکيبت وکالتش را بعهده ميگيري، افت دارد جانم.
داستان نانا
برخورد پوزش خواهانه نانا به شخص تو چه ربطی به این دارد که ما یکی را آدم کیری خوانده و نوشته دیگری هجو می کنیم، وانگهی از کی تا بحال تو نقش وکیل این آنرا بازی می کنی، راستش را بخواهی این وکیل بازی های تو و آن دودوزه بازی کردن های آدم کیری بیشتر از قماش ماهی گرفتنکردن از آب گل آلود است.
داستان بر سر این است که هم تو و هم آدم کیری داستان مزدور بودن را که از نانا شنیده اید چسبیده و با آن حال می کنید و مهمترین موضوع زندگی وبلاگیتان گشته است، دیدگاه ما را هم در باره خودتان بهتر میدانی. پس بهتر است مخدوش نکني!
شما از برخورد تند و ناپخته نانا به دیگران بهره برداری های خوبی کرده اید، تو و آدم کیری با دست یازیدن به مزدور خوانده شدنتان از سوی نانا کوشش به مظلوم نمایی و ماستمالی گند حمایت بی قید و شرطتان از انتخابات (بهررو حتی از ملی مذهبی ها کیری هم واپسگراتر بودید) کنید، ورنه دلیلی نداشت که چپ و راست مانند طفلان مسلم مزه ریخته، مظلوم نمایی نموده، خود را مزدور خوانده و به مزدوربازی یکدیگر هم لینک دهید و به گونه ناشایانه کوشش بر این کنید که جبهه ای از مخالفان نانا را راه انداخته و خودتان را در آن پنهان کنید.
نمونه اش این شامورتی بازی ات است در باره اینکه کسانی بی نام و با نام به کدوقلقلی، آریا و بائوبا برخورد کرده اند ، شرم نمی کنی، چه می خواهی با این نوشته ات بگویی؟ می خواهی بگویی ما دشنام داده ایم؟ حسین فهمیده شده ای بجای خود، چرا می خواهی بائوبا ، کدوقلقلی و آریا را جلو بیاندازی، بائوبا را اصلا نمی شناسیم، کدوقلقلی را اینجا و آنجا شناخته ایم و خوشمان هم آمده و آریا تنها کسی بوده که در پهنه وبلاگستان باهم ایمیل پرانی کرده ایم (از خودش برای تو و آدم کیری مایه گذاشت بیهوده کوشش نکن او را قربانی بازی های احمقانه ات کنی.) خیلی باید بی شخصیت باشی که میخواهی به بهانه دفاع از آنان خودت را پشتشان پنهان کنی.

بهررو امید خان خیلی پرت و پلا نویسی می کنی، صورت ساده مسئله این است که نانا خواسته از تو پوزش بخواهد و تو اینرا به دوران جنگ سرد، گروگان گیری و نبرد سهمگین هواداران حکومت اسلامی در پهنه وبلاگستان علیه دشمنان ولایت فقیه ربط داده ای و تنها خودت، آدم کیری و خدیجه کبری آنرا باور کرده اید.
بیهوده نیست که تو و خدیجه کبری می خواهید وکیل این آن شوید و هم هنگام یک نوشته مشابه را ارائه می دهید، همه میدانند که شما در پی لشکر کشی هستید، اما خیالت راحت باشد که این جبهه بندی های شما و لشکردوستداران خاندان عصمت و طهارت به فرماندهي خديجه کبري را را به تخم چپ شترمان حساب نمی کنیم.



No comments: