Sunday, September 19, 2004

ننگ امروزی شدن

ننگ امروزی شدن
نه! در شان خودمان نمیدانیم که شمرنامه را حتی برای یک آن هم که شده "امروز" بنامیم، ما کجا و زندانی کردن اندیشه در پشت خطهای قرمز حکومت اسلامی کجا؟ خنده دار نیست! ما که به سرتا پای حکومت اسلامی و بنیان گذاران آن از جمال محمد رسول الله(مج) گرفته تا پنج تن آل عبا ریده ایم کجا و اینکه از نوشته کسانی نسخه برداری کنیم که در چهارچوب نظام اسلامی بگونه ای مینویسند که مبادا به پر عبای رهبر آن برخورد کند کجا؟ ما که گردن سید الجاکشین حسین ابن علی زده و خواهرش را گاییده کجا و خود را پیرو خط مادر جنده ای از قماش خمینی خواندن کجا؟
آنقدر می دانیم و آگاه هستیم، که وارد بازی کسانی نشویم که نه تنها حقیقت را فدای مصلحت کرده اند بلکه پا را از فرومایگی فراتر گذشته و هر حقیقتی را فدای مصلحت نظام اسلامیشان کرده اند. امروزیان کسانی هستند که پریروز در بیشنه جنایات حکومت اسلامی از سرکوبهای سالهای شصت و شصت و هفت شرکت کرده اند و بخشی از دستگاه سرکوب حکومت بوده اند و دیروز و امروز با قداست بخشیدن به چهره کریه آدمکشی چون خمینی، ابلهانه کوشش در حفظ حکومت اسلامی دارند.
دفاع از حق آزادی اندیشه و بالاتر از آن آزادی گزینش مردم در خواندن اندیشه های به نوشتار در آمده گوناگون، والاتر از آنست، که خود را حمال اندیشه پلید کسانی کرد که خواب سالهای طلایی" وحدت کلمه" امام خمینی(مج) را می بینند.می توان به دفاع از آزادی اندیشه و سخن پرداخت بدون اینکه از نوشته های بی مایه امروزی های پیروی خط امام دیروز نسخه برداری کرد.

محدود کردن مبارزه برای آزادی سخن و اندیشه به ستیز فردی با آدمی چون مرتضوی و یا حتی خامنه ای کار فرومایگان و نابخردان است، چرا که مرتضوی و خامنه ای تنها مهره های کوچکی از دستگاه حکومت اسلامی می باشند، حکومت اسلامی و قانون اساسی آن که بر ولایت فقیه استوار است که مردم را گروهی نادان می انگارد که به قیم و ولی نیاز دارند که برای آنها تصمیم بگیرد که کدامين انديشه به نوشتار در آمده را بخوانند و يا نخوانند.

Saturday, September 11, 2004

دو نکته و چند شوخی


دو نکته و چند شوخی

گفت آوردی از نوشته دوستمان شادی شاعرانه که کم کم داشتيم از نوشته هايش خوشمان می آمد، را در اين جا می خوانيم.
"اگر خامنه اي ، خاتمي ، قاليباف يا هر کس ديگري نتواند در مقابل اينها [گويا اداره اماکن]بايستد و اين اعمال را به شدت نفي و محکوم نکند و با خاطيان به مبارزه بر نخيزد ، فاتحه اخلاق ، دين ، مرام و معرفت ، بدون هر گونه فرصت جبراني ، از اساس خوانده خواهد شد .. "

تنها دو نکته به دوستمان؛

فاتحه دين؛ با و پس از به روی کار آمدن اش در ايران که همانا وظيفه اش از ميان بردن خودش است را به انجام می رساند. آنچنان که می بينيم از درون پوگ شده و عريان خويش را به نمايش می گذارد. پس ما نگران اش نباشيم و فاتحه اش را از همان نخستين روزهای قدر قدرتی اش با هم خوانده ايم.
فاتحه اخلاق؛ نگران اخلاق نباش، اخلاقی که بر پايه دين باشد روزگارش به سر آمده يا به زبان شمری بگوييم ما شاشيديم به آن اخلاق که اسلام نماينده گی اش را می کند. حکومت اخلاق گرايان و اسلام هزار رو هم همين است اخلاق اش را به نمايش می گذارد، آن ها که به دنبال اسلام ديگری می گردند، يا فريب کارند و خود و مردم را می فريبند و يا تبه کار. اگر زمانی مارکس بر اين باور بود که دين افيون توده ها است چون آن ها را به خلسه می برد و دل شان را به جهانی بهتری/بهشتی (در مورد اسلام با حوری و غلمان) خوش می کند و آنها را از مبارزه برای گرفتن حق شان در اين جهان باز می دارد و در خدمت زور مندان است، در مورد حکومت اسلام ( که امروز هم در قدرت است و هم ايدئولوژی حاکم)، بايد بگويم که اين دين توده ها را افيونی* می کند، چون خود هم چون افيون کار گر نبود و خيلی زودتر از اين ها دست اش رو شد، ناچار به قاچاق افيون و پخشش در ميان توده ها دست يازيدند. افزون بر اين ها دينی که بنيادش بر پايه دروغ (خدعه) گذاشته شده، به دنبال اخلاق نبايد گشت. آن مردک روان نژند هيچ گو (زج) را که به ياد می آوری زمانی از او بازخواست قول هايش را پيش از روی کار آمدنش پرسيده بودند به آسودگی پاسخ داد که خدعه کرده است.
اين هم داشته باش و ما مانده/دنباله گفته هايت را شوخی می گيريم؛
کسی که پيرو (دست دوم) اين انديشه است که گمان می کند خاتمی (زج) مظلوم تاريخ است، ناچار به اين جا می انجامد که خامنه ايی (مج) هم ناجی ايی که نا آگاه از رخ داد هایی که دور و بر خويش می گذرد، است. شايد هم حق با تو باشد، افيون آدم را تنبل و سست می کند.

*آمار افيونی ها را در ايران داشته باش، چه در ميان فرمان روايان و چه در ميان فرمان بران.

عمروعاص


Wednesday, September 01, 2004

جهان سياست در دو ماه آينده؛

جان خری* و بوش کوچولو در اِتازونی.


تا آنجا که به مردم ايران مربوط می شود، "کری" از "بوش" مادر جنده تر است، تا آنجا
که به مردم آمريکا مربوط می شود به ما مربوط نيست و تا آنجا که به مردم جهان مربوط
می شود هردوِ اين مادر جندگان نامربوطند.



عمرو عاص


* خر و يا فيل اش به ما مربوط نيست