Tuesday, February 24, 2004

شیعیان

شیعیان


چکامه شمرکاری شده ای از ملک الشعرای بهار

در محرّم ، شیعیان خود را لجن گون مي كنند
خشتک سلطان دین را زيب گردون مي كنند
***
گاه عريان گشته، قمه زنند بر کون خویش ،
گه كفن پوشيده ،‌ فرق خويش پر خون مي كنند
***
گه به ياد جاکشان دشت كربلا
جويبار ديده را از آبغوره جيحون مي كنند
***
وز دروغ كهنه ي « عمه تشنه ام»
شاه دين را جاکش و زينب را کُس خون مي كنند
***
رای خود بر آخوند داده ، وانگه چسناله ها
با دو صد لعنت ز دست چرخ گردون مي كنند
***
بر خامنه ای گويند هر دم صد مجيز
پس شماتت بر يزيد، آزاده ما مي كنند
***
ار محمّد زنده گردد ور علي
هر دو را چوبی دوسرگُه مي كنند
***
آيد از دروازه ي شمران اگر روزي حسين ،
کیر بر حلقش نهاده، وانگه بيرون مي كنند
***
حضرت عبّاس اگر آيد پي پپسي کولا،
بطري کوکاکولا در کون آن ملعون مي كنند
***
گر علي اصغر بيايد بر در دكّانشان
با دو پول آن سیٌدک را گاييده مغبون مي كنند
***
ور علي اكبر بخواهد ياری از اين شیعیان،
نوعروش گاییده است ، بر وي شبيخون مي كنند
***
گر يزيد مقتدر پا بر سر ايشان نهد،
خاك پايش را به آب ديده معجون مي كنند
***
خود اسيرانند در بند جفاي ظالمان،
بر اسيران عرب اين نوحه ها چون مي كنند؟
***
تا خرند اين قوم ، رندان خر سواري مي كنند
وين خران در زير ايشان آه و افسون مي كنند

No comments: