Thursday, February 27, 2003

پاسخی به مهشید



از قرار معلوم شما شمرنامه را خيلي ميخوانيد، خيلي هم دوست داريد با ما کل کل کنيد. بايد بگوييم که بازديدکنندگان شمر نامه سر به جهنم که نه، بلکه به کوري چشم چشمبراهان مهدي امام زمان و دوستاران ولايت سر به عرش کبريايي مي زند.
در باره اينکه چرا جستجو هاي "سايبر سپوختي" به وبلاگ شما ميرسند، زبانمان لال نمی گوییم که تو کس و شعر زياد مي نويسي، اما فرهنگ نوشتاري تو بیشتر از آنچه که ميپنداري کير اندود و کُس آلودتر است. براي نمونه در برخورد تو به نوشتار قباحت دارد آقاي بهنود ما. تو آنچنان کُس خواهر سيد الشهدا را برجسته کرده بودی که هر پسر مسلماني آرزو مي کرد جاي ما (شمر) باشد در کربلا، و هر مسلمان دختری هوس زینب شدن در عاشورا.(حتي خودمان بهوس اوفتاديم کربلاي ديگري بيافرينيم- گناهش هم به گردن تو)
چرا دور برويم همين نوشته خودت را نگاه کن، تا بفهمي چه ميگوييم. خودمانیم چند بار واژه شريف "جنسي" را تکرار کرده اي؟ سکس و پرونو گرافي هم پيشکشت.
راستش فرهنگ نوشتاری تو از یک سو و این های هوی اخلاقی ات از سوی دیگر، ما را یاد اخلاقی گری مسلمانان می اندازد که از یکسو می گویند سکس بد است گناه دارد و هزار جور حلال و حرام و کوفت و زهر مار دارد و از سوی دیگر متُد کون شتر گذاشتن را در ماه رمضان با روشی که روزه شکسته نشود، گاییدن مرغ بدون آنکه تخمش حرام شود، حلال و یا حرام بودن شیر بزی که بوسیله چوپان کافر گاییده شده باشد (خدا کند این سخنها بگوش انجمن دفاع از حیوانات سوئد نرسد) و قوانین جماع با عمه و خاله و گاییده شدن بوسیله دایی و عمو را، در کتابهای دینیشان از قرآن گرفته تا احادیث و تو ضیح المسائل گوناگون را نوشته و به نمایش می گذارند.
تو هم از یکسو می گویی پرونوگرافی بد است و از سوی دیگر نام گاهنامه های پرونوگرافی را می آوری، که بگوش هیچ مسلمانی که پیشکش به گوش ما هم نخورده است، چپ و راست گاه و بیگاه واژه چندش آور آبریزگاه جنسی مردان را در باره زنان بکار میبری و با اینکارت زنان را در برابر مردان کوچک می کنی، ایراد بنی اسرائیلی از پرونوگرافی می گیری و همانگاه آرزوی اینرا داری سایتهای سکسی آموزش درستی در باره همآغوشی بدهند!، هزار و یک گونه آگاهی در باره ساختن پرونوگرافی و چگونگی نقش های جنسی زنان و مردان را در اینگونه فیلمها را در وبلاگت مینوسی!، همه را متهم به زن ستیزی می کنی اما زن را با دستگاه جنسی اش آنهم از نگاه یک مرد نشان میدهی. در یک سخن وبلاگت را کرده ای توضیح المسائل فمینیستی و خودت هم شده ای صاحب فتوی.

بر ما ايراد گرفته اي که بجای سلام و علیک فحش خواهر مادر میدهیم، نخست اینکه ما واژه گان "سلام و علیک" را به پشممان حساب نکرده و نمی کنیم. دوم اینکه دوست نداری نخوان، مگر برایت دعوت نامه فرستاده ایم؟ اصلا به تو چه؟ سوم اینکه گناه از ما نیست، مگر در برخورد به مکتب اسلام و مسلمانان راهی بجز این هست؟ مگر اسلام دین جاکشها و مادرجنده ها نیست؟ و مگر اخلاق اسلامی اخلاق خایه مالان و کُس لیسان نیست؟
اگر بیغمبر اسلام به صغیر و کبیر رحم نمی کرده و از خدیجه کبری پاچه ورمالیده گرفته تا عایشه هفت ساله را به رختخواب می برده گناه ما چیست ، آهای مردم انصاف بدهید اگر شما جای ما بودید در صحرای کربلا، خواهر امام حسین را نمی گاییدید.
اگر به آن گروه از ایرانیان که با خریت تمام میخواهند از سحابی که از سحابه خمینی بود، قهرمان ملی (که نیم قرن در راه دمکراسی مبارزه کرده!) بسازند آدم کیری نگوییم چه بگوییم؟ نه! به همین بهنود که پادو مطبوعاتی رفسنجانی بود و اکنون هم تمام هم و غمش نگه داشتن حکومت اسلامی است و کارش تاختن به انسانگرایان ایران زمین است، اگر جاکش و مادر جنده نگوییم چه بگوییم؟ اگر به خمینی که مادر ملت را گایید و کشور را به نابودی کشاند مادر جنده نگوییم چه بگوییم، اگر نگوییم به اسلام و قرآن شاشیدیم چه بگوییم؟ و اگر نگوييم ريديم بر دين ومذهب، فرهنگ و سنتهاي امت شله زرد خور آخوند پرور، برهنه خرسند، چه بگوييم؟. دست آخر، اگر اين گونه نوشتن ما با قوانين اخلاقي شما هم جور در نمي آيد همين اکنون مي گوييم که ريديم به اخلاقتان با قانونهايش.

Friday, February 21, 2003

اگر گلسرخی زنده بود و به زندانهای حکومت اسلامی می افتاد



اینروزها گروه های که هر چیزی را در راه سیاستهای خود می فروشند از دفاعیات زنده یاد خسرو گلسرخی استفاده سیاسی کرده و بدینگونه تبلیغی برای دار و دسته اصلاح طلبان حکومت اسلامی کنند و از آن چماقی ساخته و بر سر مردم جان بلب آمده از حکومت اسلامی می کوبند. اگر گذر خسرو گلسرخی در این سالها به زندان های حکومت اسلامی می افتاد بدون تردید دادنامه اش بدینگونه می بود.

ان‌الحياته والشیعه امت الفساد. سخنم را با گفته‌اي از شمر بزرگمرد خلق‌هاي خاورميانه آغاز مي‌كنم من كه يك ماركسيست-لنينيست هستم براي نخستين بار عدالت اجتماعي و مردم سالاری در سخنان شمر یافتم و سپس از مكتب اسلام گریختم و آنگاه به سوسياليسم رسيدم. من در اين دادگاه براي جانم چانه نمي‌زنم و حتي براي عمرم،من قطره‌اي ناچيز از عظمت خلق‌هاي مبارز ايران هستم خلقي كه مزدك‌ها و مازيارها و بابك‌ها، يعقوب ليث‌ها ،‌ستارها و حيدر اوغلي‌ها، پسيان‌ها و ميرزا كوچك‌ها، اراني‌ها،‌ روزبه‌ها و وارطان‌ها داشته است. آري من براي جانم چانه نمي‌زنم چرا كه فرزند خلق مبارز و دلاور هستم. از امت شیعه سخنم را آغاز كردم اسلام حقيقي و مسلمانان در ايران همواره پدر جنبش‌هاي رهايي‌بخش ايران در آورده اند. شیخ فضل الله نوری ها، کاشانی ها، سيد محمد بهشتی ها، باهنرها ،خلخالی ها، گیلانی ها، خمینی ها نمودار صادق اين دیوسها هستند و امروز نيز اسلام حقيقي دين خود را به جنبش‌هاي آزادي‌بخش ملي ايران ادا مي‌كند، آزادی خواهان را گروه گروه سر به نیست کرده و می کند، نیمه شبها به خوابگاه دانشجویان حمله میکند و لقمه دهان مردمان را دزدیده و به حلقوم سیری ناپذیر آخوندها و فرزندان بیشمار آنان می ریزد، هنگامي‌كه ماركس مي‌گويد: در يك جامعه طبقاتي ثروت در سويي انباشته مي‌شود و فقر و گرسنگي و فلاكت در سوئي ديگر در حاليكه مولد ثروت طبقه محروم است؛ با اینکه علي مي‌گويد: قصري برپا نمي‌شود مگر آن‌كه هزاران نفر فقير گردند؛ زمین تا آسمان توفیر است، علی خودش خیلی پول دوست بود و برای بدست آوردن فدک، فاطمه زهرا را به گاییدن داد. چنين است كه مي‌توان در اين تاريخ از علي به عنوان نخستين شارلاتان جهان نام برد و نيز از سلمان پارسي‌ها و اباذر غفاري‌ها بعنوان نخستین وطن فروشان بسیجی. زندگي حسين نمودار زندگي كنوني رهبران حکومت اسلامی است كه دلار درکف به حساب خلق‌هاي محروم ميهن به خوشگذرانی مشغولند. او آدم مظلوم نما، بی فرهنگ، جانماز آبکش، شهوتران، قدرت پرست و در یک سخن آدم مادر جنده ای بود و يزيد، مردي هنر دوست، فرهیخته، شاعر و مردم دوست بود.حسین خریت کرد و سرش را در راه اهداف ننگینش بر باد داد ، هرچند آخوندها کوشش کرده اند تاریخ را باژگون و حسین را خوب نشان دهند، ولي آن‌چه که امروز مردم ایران از حکومت نواده گان حسين می بینند، میدانند که حسین چه گُهی بوده است و چه خوابی برای مردم آنزمان دیده بود و حق را به یزید می دهند.‌ آن‌چه را که آخوندها تكرار كردند و مي‌كنند راه حسين است. بدينگونه است كه در يك جامعه ماركسيستي اسلام حقيقي حتی بعنوان يك روبنا پشیزی نمی ارزد و ما نيز به چنين اسلامي ، اسلام حسيني و اسلام علي مي‌ شاشیم. اتهام سياسي در ايران نيازمند اسناد و مدارك نيست خود من نمونه صادق اينگونه متهم سياسي در ايران هستم، کافی است به آخوندی نگاه چپ بیاندازی و بگویی بالای چشمت ابرو است، بسیاری از جوانان این سرزمین در خرداد ماه 60 بجرم داشتن یک اعلامیه اعدام شدند(يكي از عمال اصلاح طلبان فرياد مي‌زند:دروغه)، در خرداد 60 چنان كه در كيفرخواست آمده به اتهام تشكيل يك گروه كمونيستي كه حتي يك كتاب نخوانده‌ است دستگير مي‌شوم. تحت شكنجه قرار مي‌گيرم انگشتانم را لاجوردی می برد، چشمم را کچوئی از کاسه در می آورد، خونم را خمینی فتوا می دهد برای پاسداران خون آشام بگیرند و ...
در اینجا محاکمه 5 دقیقه ای گلسرخی پایان می یابد و او را برای تیرباران کردن به پای دیوار الله اکبر می برند.
دادنامه گلسرخي

Wednesday, February 19, 2003

سلمان رشتی و روز والنتاین


برای آنانی که ننگين واژه گان الله اکبر را در روزنبشتهای ربل نوشتند

مادر هر چه خاخام، کشیش و آخوند را گاییدن، هر بدبختی که گریبانگیر بشر امروزیست از گور این سه گروه خواهر کسده می خیزد، این کشیش والنتاین مادر جنده را ببینید تا دستتان بیاید چه میگویم. بعد از آنهمه جانماز آب کشیدنها و زُنار* به رخ این و آن کشیدنها معلوم شد که خاخام بوده و سر خود را مفت مفتکی برباد داد و دست مایه دلدادگان بی دل شد که روز 14 فوریه به معشوق خيالي نخ بدهند. ننگ بر آنانی که روز مرگ این کشیش دیوس را روز عشق و عاشقی مینامند، شاشیدم بر این ابراز عشقهای مالیخولیایی، ای خاک بر سر این مردهای کودن مسلمان زاده اي که روز والنتاین برای اهل و عیال هدیه می خرند. قربان عقل آخر مسلمان، بدبختها سالی 52 شب جمعه دارید که هرشبش صدتا والنتاین می ارزد حالا این چه کُسی است که روز 14 فوریه می لیسید که مایه دردسر برای ما هم شده است. همانگونه که آگاهید ما سرپرستی بیت سابق سیدالشهدا را به عهده داریم و از آنجایی که سرمان شلوغ است سرپرستی موقت این بیت را در شهر دمشق به عمروعاص وانهاده ایم که هم فالی برایش باشد و هم تماشایی و از سویی دیگر زنان سابق سیدالشهدا از برکات ذکر مبارک ایشان بهرمند گردند. باری روز 10 فوریه یک بریدالکهربایه از ایشان دریافت نمودیم که یا شمر بدادمان برس که زینب و آن 46 زن ویار فالنتاین کرده اند و زینب تهدید کرده بود اگر برایمان هدیه فالنتاین نخرید می رویم دروازه دمشق و فی سبیل الله کس می دهیم. ما هم یک طیاره دربست اجاره کردیم یکسر تا دمشق رفتیم و تا پایمان به آنجا رسید کتک مفصلی به زنیب(همشيره ابي عبدالله حسين ابن علي) زدیم تا دیگر زنها حساب کار دستشان بیایید، از آن گذشته به پیوست کتک جد و بن جدش را هم شمردیم، گفتیم ریدم به پهلوی شکسته مادرت که فاطمه فیل کس دخت محمد رسول الله جاکش باشد، گفتیم که شاشیدم به فرق شکافته علی پدر دیوست، گفتیم شاشیدم به لب ودهان و بویژه دندان شکسته پدر بزرگت محمد رسول الله. پس از کتک کاری هم مانند همیشه لنگ نور چشم رسول الله را هوا کرده و زنگار از دلش بزدودیم و سپس با دستمال کاغذی های کلام الله(از محصولات فروشگاههاي زنجيره اي کربلا) کیرمان را پاک کردیم و به اتفاق عمروعاص به سراغ 46 زن بیت سابق سیدالشهدا رفتیم عمرو عاص از آن سوی حرامسرا و ما از این سو، نمیدانیم چرا این اهل بیت سیدالشهدا هرآنگاه به ارگاسم می رسند به تکبیر گویی می پردازند. فردای آن شب حال جُم خوردن نداشتیم ولی با هر فلاکتی بود برخاسته به بازار دمشق رفتیم که با یکی از این مسلمانهای کس خل تیب نان را به نرخ روز خور روبرو شدیم، از همان تیپهای که شما هم بیگمان دیده اید، که دوست دارند برای هر پدیده غربی یک ریشه اسلامی بتراشند، تیپ شریعتی و این ملی مذهبی ها خودتان را می گوییم.مردک برای زنش هدیه والنتاین خریده بود و ادعا میکرد که والنتاین یک سنت اسلامی است که از زمان خدیجه کبری به جا مانده، چرا که خدیجه در چنین روزی رسما از محمد خواستگاری کرده بود و رسول خدا هم تا خدیجه زنده بود این روز را جشن می گرفته و برای خدیجه قاقالی می خریده و آیه شریفه یوم والی التنین از قرآن مجید در وصف این روزآمده است، وی همچنین ادعا میکرد که روح الله خمینی(م.ج**) هم 14 فوریه 1988 میخواسته در باره والنتاین سخرانی را کند که به دلیل کبر سن و حماقت ناشی از کهولت یادش رفته و ناخودآگاه فتوای قتل سلمان رشدی را داده و این را همه میدانند ، حتی نیروهای اپوزیسیون حکومت اسلامی که ترجیح میدهند در باره روز والنتاین بنویسند تا فتوای قتل سلمان رشدی .

زُنار*= صلیب
م.ج**= کوتاه شده مادر جنده

Tuesday, February 11, 2003

عزت الله سحابی، اسدالله بادامچیان و یک مشت آدم کیری



در زمان حاضر ایران از آزادترین کشورهاست زیرا نماد تحقق آزادی را در همه جامعه میتوان دید. اسدالله بادامچیان روزشنبه در گفتگو با ایرانا، با بیان اینکه یکی از شعارهای مردم قبل از پیروزی انقلاب آزادی بود، اظهار داشت: آزادی در اظهار عقیده و بیان و در تعداد مطبوعات و غیره همه اجرا شده است زیرا در هیچ زمانی در تاریخ معاصر کشور این همه مطبوعات و نشریه و روزنامه وجود نداشته است.
اسدالله بادامچیان گفتگو با ایرانا

اين فعال سياسي(عزت الله سحابی) با ارزيابي مثبت از انقلاب اسلامي در مورد دست‌آورد آن گفت: يك صدم حركتي كه در توسعه كيفي مطبوعات تا امروز حاصل شده است، قبل از انقلاب نداشتيم ، عمق و تيراژ كتاب قابل مقايسه با قبل از انقلاب نيست و شايد قبل از انقلاب به تعداد انگشتان دست ناشر داشتيم و استقبال فعلي مردم از كتاب يك جهش فرهنگي پس ازانقلاب محسوب مي شود. هنر و فيلم و صنعت به مرحله اي رسيده است كه هرگز قبل از انقلاب به آن نرسيده بوديم. جوانان ايراني فعاليت هاي صنعتي را انجام مي‌دهند كه تا قبل از انقلاب كسي به آن‌ها اجازه چنين فعاليتي نمي داد.
وي تاكيد كرد : مهمترين دست آورد انقلاب اين است كه ملت ايران خود را باز يافتند ، درست مانند آدمي كه از خواب بيدار شده باشد و اين قدم مثبت انقلاب است اگر كسي انصاف داشته باشد جنبه هاي مثبت انقلاب را انكار نمي كند
.
عزت الله سحابی در گفتگو با ایسنا

دو گفتاورد بالا را بخوانید تا حساب کار دستتان بیاید. چه تفاوتی بین عزت الله سحابی با اسدالله بادمچیان می بینید، نام کثیف الله در نام هر دوشان مشترک است از قرار معلوم هردو از بچه پامنبری های یک محل هستند، یکی بازاری و دیگری مهندس، یکی در قدرت و دیگری رانده شده از قدرت است اما سخن آنان یکی است. آدم مگر مغز خر خورده باشد که گمان کند تفاوتی بین ایندو وجود دارد و زبانم لال این یکی را از آن یکی بهتر بداند و یا بگوید این یکی بد و دیگری بدتر است. هردوشان سروته یک کرباسند و میخواهند انقلاب اسلامیشان را به ملت بقبولانند. این بجای خود، اما آنچه ما را نژند خو ساخته نامه ای است که یکمشت آدم کیری بنام ایرانیان مقیم خارج کشور، یکمشت روسپی سیاسی که هر چیزی را به حراج می گذارند، در رابطه با وضعیت مهندس به سازمانهای حقوق بشر نوشته و ادعا میکنند که مهندس نیم قرن را صرف مبارزه در راه آزادی و دمکراسی در ایران کرده و از آن گذشته خواستار آن گشته اند که مهندس برای تیمار سری به خارج کشور بزند و مدتی را کنار هموطنان خارج از کشور بگذراند.
در پاسخ به نویسندگان این نامه باید گفت که کور خوانده اید، درست است که بوی کباب می آید اما بیچارگان خر (مهندس سحابی) داغ میکنند. خیالتان راحت باشد که سحابی به قدرت نخواهد رسید و اگر هم به قدرت برسد حساب روی همپالکی های خودش باز میکند نه شما، رانت ایشان به همزبانانش در موتلفه خواهد رسید نه عریضه نویسانی چون شما ، از این گذشته خسته نشدید از این همه نامه خایه مالانه نوشتن و مورد بی مهری قرار گرفتن، راستی کدامین از شماها بودید که در زمستان 58 (درست سه ماه پس از کشتار رهبران مردم ترکمن)هنگامی امام خمینی ناخوش شد برایش نامه فدایت شویم نوشتید و چه جوابی گرفتید؟ چرا خودتان را به آنراه میزنید چندتا نامه برای سردار سازندگی نوشتید و چه پاسخی گرفتید، راستی کی بود برای جورج بوش پدر نامه فدایت شوم نوشت و ....نفرین بر شما کودنان نامه های سر گشاده تان سروته که ندارد.
دفاع از حقوق شهروندی سحابی بجای خود، اما خودمانیم مهندس کجا نیم قرن برای آزادی و مردم سالاری مبارزه کرده، دست کم اگر آخرین گفتگویش را با ایسنا بخوانید می بینید در 24 سال گذشته همه اش درد اسلام داشته و تازه خودش را هم ملزم به دفاع از حکومت اسلامی میداند شما چه می گویید؟ شرم هم چیزی خوبی است. چرا دروغ دهان بچه مردم میگذارید.
وانگهی این دعوت کردنش به خارج کشور دیگر چه صیغه ای است، بابا مهندس عزت الله سحابی است، حساب عزتش را بکنید، آمدیم و خام شد و پذیرفت و آمد، فردا که به ایران برگشت، بلای سعیدی سیرجانی را به سرش می آورند و وصله لواط (فکری) با آقای فرخ نگهدار و همخوابگی (ایدئولوژیک) با آقای بابک امیرخسروی و گنگ بنگ (عقیدتی) با باقی امضا کنندگان را به وی میچسبانند و با توجه به سوابق مهندس، ایشان یا زیر بار می روند که گناهش به گردن شما می افتد و یا می گوید که شما پشت وحید صادقی را سوزاندید و خواستید او را به خارج ببرید، شاید هم همین فردا پسفردا در نامه سرگشاده تر از نامه شما از سران سه قوه بخواهد که حساب ویرا از حساب شما جدا کنند.

بیهوده نیست که این آخوندهای کیری، کیری کیری در 22 بهمن 57 به حکومت رسیدن و کیری کیری 24 چهار سال آزگار بر آن کشور حکومت میکنند. در مملکت امام زمان کیری خیلی از پدیده ها کیری بوده و هست. دیکتاتورش آدم کیری چون محمد رضا بود که حتی دیکتاتور هم نبود، رهبر انقلابش کیری ترین آدم روی زمین، روح الله خمینی کیری (ای ریدم به الله که خمینی روحش بود) بود، لیبرال هایش آدم کیری ها ی فاشیست مآب از قماش یزدی و بنی صدر و قطب زاده و... بودند که پامنبری های آخوندها بوده و هستند، اکنون هم اپوزیسیون داخل کشورش آدم کیری های از قماش سحابی اند و اپوزیسیون خارج از کشورش شما آدم کیری ها هستید که حیا را خورده و شرف را ریده اید

Friday, February 07, 2003

عجب دردی می کشی مهندس؟


به شیوه بهنود



انسان با کلمه زاده نشده و بادرد، پس با چه زاده شده است. اين را در لحظه ای به خودمان می گویيم که نامه مهندس عزت الله سحابی و گفتگوی اش را با خبر گزاری دانشجویان ایسنا را خوانده ایم. بی مقدمه و تکلف و پرهيز بگویيم که به پيش بينی ما این نامه و این گفتگو ازخنده دارترین متنهای هست که از اين ربع قرن در تاريخ ايران می ماند.

مهندس اعدامها، کشتارها سرکوبها، بستن روزنامه ها، کتابها سوزانهای پس از انقلاب در سال پنجاه هشت را دیدی و مسلمان ماندی، مهندس عضو مجلس خبرگان بودی قانون اساسی ولایت فقیهی را دیدی با آنکه میدانستی چه گهی از آب در آمده به آن رای دادی و دیگران را تشویق میکردی به آن رای بدهند، چون مسلمان بودی و مسلمان ماندی، مهندس کودتای سال 60 و اعدامهای گروهی دیدی، اما به ریاست جمهوری خامنه ای رای دادی و کماکان مسلمان ماندی. مهندس هشت سال جنگ خانمان سوز را دیدی و کماکان مسلمان ماندی، مهندس کشتار های گروهی زندانیان سیاسی را در سال 67 دیدی و بازهم مسلمان ماندی. مهندس دستکاری بی سر وصدا در همان قانون اساسی تخمی حکومت اسلامی را در سال 68 و ولایت مطلقه فقیه را دیدی، بازهم مسلمان ماندی و به آن التزام داری. مهندس سال 69 زندان رفتی و کمی از چیزهای که میدیدی و بزبان نمی آوردی را دیدی، باز مسلمان ماندی. مهندس سیاست تعدیل اقتصادی رفسنجانی و در پی آن چپاول دار و ندار ملت را بوسیله آقایان و آقازاده ها دیدی و باز مسلمان ماندی. مهندس کشتارهای زنجیره ای را در درازنای حکومت اسلامی دیدی و سکوت کردی و آنگاه که گندش هم در آمد و حکومت زیر بار چهار کشتار آخری رفت، باز هم مسلمان ماندی. مهندس فقر و فلاکت و گسترده گی بزه کاری را دیدی و میبینی و باز مسلمان ماندی. مهندس سنگسار زنان این سرزمین را بجرم عشق ورزی را از یک سو و صادرات دخترکان این سرزمین را به روسپی خانه های شیخ نشینهای خلیج فارس با رانت اسلامی از سوی دیگر دیدی باز مسلمان ماندی. مهندس شلاق خوردن جوانان و نوجوانان ایرانی برای پاسداشت زندگی را دیدی اما نگران دین گریزی جوانانی، هنوز مسلمان ماندی. مهندس میدانی که مردم سالاری دینی از بیخ چرت است اما هنوز دلت به آن خوش است، باز مسلمان ماندی. مهندس یازده ماه آزگار آب خنک خوردی و هزار گونه بلا بسرت آورده اند که خودت بهتر میدانی، بازهم مسلمانی و مسلمان مانده ای و باور به دستاوردهای مثبت حکومت اسلامی داری. مهندس نیک میدانیم که خیلی بیشتر از اینها که ما بر شمردیم، دیده ای اما هنوز مسلمانی و می گویی : ما به هرگونه نيروي مسلح كه هيچ، با هر گونه نيرويي كه بخواهد با خشونت برخورد كند يا قصد براندازي نظام و نفي قانون اساسي را داشته باشد به شدت مخالف هستيم .
مهندس می دانیم چه می کشی، مهندس خریت بد دردی است

Tuesday, February 04, 2003

فلسفه شله زرد و دستور پخت آن


در درازناي دو ماه اندي که از برقراري شمرنامه مي گذرد، چندين و چند بريد الکهربايي (ايميل عجمي) دريافت کرده ايم که چند و چون و چرائي کاربرد بسيار واژه شيرين شله زرد را در اينجا و آنجا و بويژه در شمرنامه پرسيده اند، از سوي ديگر با نزديک شدن محرم و صفر دربايسته ميدانيم که يکبار هم که شده به گوش امت شله زرد خور برسانيم که شله زرد اين آش شيعيان از کجا مي آيد و فلسفه اش چيست. دست آخر دستور پخت شله زرد را مي آوريم که اگر کسي هوس کرد خودش بپزد و بخورد و چشمبراه عاشورا نماند.
شله زرد ريشه در رخداد کونسوز عاشورا دارد و جزئي از تاريخ گُه بار شيعه است. در روز عاشورا هنگامي که ابي عبدالله را دستگير کرديم و خواستيم آيه مفتاح الفرجين و ديگر آيات وايگرائي را از وي بگيريم ايشان خود را به خريت زده و از وجود چنين آياتي اظهار بي اطلاعي کرده و لب به دشنام گويي و تکرار خزعبلات رسول اللهي گشودند و ما را به خشم آوردند و ما نيز خنجر از نيام برکشيديم و به سوي ايشان رفتيم، دست برده و جلبيه* ايشان را به کناري زده و آيه مفتاح الفرجين را که ايشان به بيضه هايش مبارکش بسته بود کنديم و هنگامي که آنرا به خايه هاي گرامي خودمان مي بستيم ايشان به سوي ما يورش آورده و ناجوانمردانه آلت مارا به دندان گزيد ما هم از کوره بدر رفتيم و سيلي جانانه اي به گوش ايشان نواختيم و سپس با اردندگي ايشان را روانه زمين کرده، سپس با صداي بلند سوگند ياد کرديم که گردن وي را خواهيم زد. و ايشان از ترس خودشان را خراب کردند، مايع زرد رنگي از خشتک نورچشم رسول الله بيرون جهيده و بخشي از زمين را پوشاند و باعث خنده جندالشمر شد. باري به سوی حسين ابن علي رفتیم و خنجر بر گلوي جگر پاره فاطمه زهرا نهاده و گردنش را زدیم. همهمه اي در ميان لشکريان حسين ابن علي اوفتاد، شله زردی گشته، سلاح بر زمين نهاده و به پوزش خواهي نزد ما آمدند، در ميان ايشان دوتن که از صحابه رسول الله بودند و به سبک ايشان نان را به نرخ روز ميخوردند آشکارا گفتنند که يا الشمر گُه خورديم و براي اثبات مدعاي خود مشغول خوردن گُه سيدالشهدا گشتند. اين دو تن که نامشان در تاريخ شيعه هم آمده همانا جابر بن عبدالله انصاري و عطيه بن حمار بودند که پس از اين گُه خوري دستور به آزاديشان داديم و ديگران را نيز بخشيديم، جابر ابن عبدالله انصاري و عطيه بن حمار پس از آزاديشان بخاطر حفظ آبرو شايع کردند که آنچه خورده اند خوراکي بهشتي بنام شله زرد بوده که از خشتک نواده رسول الله بيرون ريخته بود و دو روز بعد هنگامي که ما باتفاق زينب و 46 زن بيت موبيل سابق سيدالشهدا کربلا به سوي کوفه ترک کرده بوديم، با گروهي از شيعيان بازگشته شله زردی پخته و جسد کشته شدگان کربلا از گورها بيرون کشيده غسل داده و دوباره به خاک سپرده بودند و چون زورشان به ما نمي رسيد به سر کله خود زده و با قمه و زنجير به خود زني پرداخته و نخستين مراسم عزاي حسيني (مشتمل بر شله زرد پزی، سينه زني، زنجير زني و قمه زني) را در تاريخ شيعه اجرا کرده بودند.
مرحوم آیت الله بروجردی حدیثی را از امام حسن عسکری نقل می کند که روزی آنحضرت به یکی از مومنین که در راه پیشبرد اسلام مجاهدت فروان کرده بود فرمود که به جد بزرگوارم رسول الله سوگند که تو سیف الدین میراب حوض شله زرد خواهی شد. سیف الدین پرسید آن چگونه حوضی باشد؟ امام فرمود در بهشت برین حوضی پر از شله زرد را از برای شیعیان ساخته اند که پس از جماع با حوریان بهشتی در آن غسل جنابت کنند و پس از هر غسل به اذن پروردگار قوه باه در آنان هزاربرابر افزون گردد کلیمی و نصارا را بر این حوض راهی نیست مگر آنکه شیعه گردند و آن این خواهد بود که بگویند اشهد ان علی ولی الله. ناگفته پیداست که شله زرد افزونگر قوه باه است و بر شیعیان واجب است که تا آنجا که میتوانند در روز عاشورا شله زرد تناول کنند و شام غریبان که بیاد اسرای کربلا خاموشی برقرار می گردد حسین حسین گویان به عمل جماع بپردازند و با یک حسین فرو کرده و با حسین دیگر بیرون آورند تا عیالان مربوطه از شوق این آمد و شد حسینی به گریه در آیند.

دستور پخت شله زرد براي 10 نفر.
ملات
شکر دوکيلو گرم
برنج بنجول يک کيلو گرم
زعفران يک قاشق چايخوري
هل ده گرم
روغن (بهتر است حيواني باشد) 250 گرم
دارچين 40 گرم
يک: شکر را در 2 ليتر آب جوشان برآتش ريخته بهم ميزنيم تا حل گردد سپس زعفران و هل را به آن افزوده و بهم ميزنيم
دو: برنج را جداگانه جوشانده و از صافي گذرانده و سپس به درون شکر آب جوشان ريخته و به هم ميزنيم تا ته نگيرد هنگامي قوام گرفت آنرا از آتش برگرفته
سه: روغن را گرم کرده شله زرد را به درون کاسه ويا بشقاب ريخته روي آن دارچين باشيده سپس روي آن روغن ميريزيم
دهانتان نسوزد
التماس دعا شمر
جلبيه: تن پوشي که ما مردان عرب ميپوشيم، عبايي چون پيرهن زنانه با ماکسي ژوب، با پوشيدن اين تن پوش ما از شر شورت و زيرشلواري خلاصيم و اگر خداي ناکرده باد بيايد آلت ما بيرون خواهد اوفتاد