Tuesday, January 28, 2003

نامه ای از عمروعاص








گرامی هم رزم شمر

میدانم که این روزها از دست من نژند خویی ،خودم هم نیک میدانم آنچنان که باید شاید کمکت نکرده ام، باید بیش از اینها به فکر شما می بودم، می پذیرم که بیشتر از آنکه باید می نوشم . گرچه بلوک شرق فروریخته هنوز رابطه سوریه با لهستان خوب است وسیل آبجوهای لهستانی به اینجا سرازیر، ما هم از این نعمت بی بهره نمانده و هفته ای سی چهل تا آبجو بالا می ریزیم
پیش دستی می کنم و نوشته زیر را برایت می فرستم

خب میبینم که سرت حسابی شلوغ است و از یمین و یسار به تو می تازند ، دیدم که در بخش نظرخواهی بهنود برایت چماق کشیده اند، کلی خندیدم به پاسخت به آن مردک ابلهی که با امضای فداییان خلق ایران تهدیدت کرده بود. ازآقای سینا هدا که بگذریم دیگران که یک از یک چرند تر بودند، این زنک مهشید هم دیگر شورش را در آورده است کلی از مرحله پرت است، شوهر پیشینش باید مرد خوشبختی باشد که از دست چنین دمامه ای راحت شده باید روزی هفتاد بار کلاهش را به آسمان بیاندازد. بهتر است بیش از پاسخم به مهشید، پاسخی به آقای سینا هدا بدهم که این چند روزه حسابی به زحمت اوفتاده و کلی در رابطه با نوشته شما در برخورد به بهنود تخته کلید فرسایی کرده، آقای سینا هدا راستش با این دوستمان آقای کنجکاو هم رای هستم که شما به شیوه مراغه ایی مینویسید و سر در آوردن از نوشته شما بسیار سخت شده ، می بینم که در برخورد با شمر ویرا به خشونت کلامی متهم می کنی، آنچه که من در نوشته شمر می بینم بی پرده نویسی است که شما از آن بی بهره اید. نوشته شما نوشته خشنی است منتها آنرا در لفافه تعارفات شیعی می پیچید و به خورد امت می دهید. نگاهی به این سخن خود بیاندازید تا بدانید منظورم چیست «اين اينتليجنت سرويس بازيها را ببينيد و كمي ملايم تر در صحنه ي عمومي نور پراكني كنيد» آقای سینا هدا درب دیزی باز است حیای گربه کجاست ، درست است شمر مهربان است اما گستاخی هم اندازه دارد نور پراکنی که شما مینویسید دشنامی بیش نیست، بی رودربایستی باید بگویم که شما خنجر خشونت را در دستمال سفید صلح می پیچید و دلتان خوش است که خشن نمی نویسید بگذریم گمان نمی کنم شمرکسی باشد که ککش از این سخنها بگزد این اینقدر از آخوندهای رنگ ورنگ دشنام خورده است که این گستاخی شما چون اتمی است در کهکشان راه شیری، در رابطه با ادعای مسلمانی شمر که شما می نویسید باید بگویم شما یا نوشته های شمر را نخوانده اید و یا از آن سر در نیاورده اید، شمر در آگهی بازرگانی فروشگاهای زنجیره ای کربلا به روشنی نوشته« دستمال توالت کلام الله با آیاتی از قرآن مجید و عطر محمدی: برای پاک کردن انواع نجاسات از اسهالی تا سفت و سنگی یبوسیتی» آنگاه شما می گویید شمر ادعای مسلمانی داشته از این گذشته مگر توی همین نوشته شمر به بهنود ندیدید که چگونه نوشته است «ما امام حسین نورچشم رسول الله را به پشممان حساب نکردیم و مثل گوساله سرش را بریدیم» راستش از شما چشمداشت داشتم که به شمر بنویسید این درست که شما اسلام را به پشمتان حساب نمی کنید اما چرا به مقدسات ملت هندو اهانت میکنی و گوساله معصومشان را با حسین ابن علی قیاس می کنید. همانگونه که کنجکاو اشاره کرده بدبختی ایرانیان آخوند زده اینست که نوشته هایشان را در لابلای تعارفات می پیچند. نگاهی به این گفتاورد از بهنود بیانداز تا بدانی چه می گویم «چند ماه پيش در يک سخنرانی در دانشگاه سواز لندن گفتم که به نظرم راه ما آن است که پرونده را بگشائيم و در برابر آنان که با جان و زندگی خود بهای سخت مقاومت بر سر آزادی ها را دادند سر خم کنيم و سپس پرونده را ببنديم و روی يکديگر را بوسيده يا نبوسيده به فکر ساختن خانه ای برائيم که ويرانش کرده ايد.» توهین از این بالاتر، همه میدانند که این کشور بیست و چهار سال آزگار است جولانگاه دار ودسته حکومت اسلامی بوده و از دزدی و چپاول و غارتشان گذشته به کشور ریده و آنرا به گند کشیده اند و اکنون بیاییم رویشان را هم ببوسیم و از آن بدتر بپذیریم که ما هم گند زدیم و کشور را خراب کردیم. اکنون اگر صدای کسی در آمد و این گفته آقای بهنود را چرند خواند خشن است. نه دوست عزیز اگر می خواهید شمر چنین سالوسانه بنویسید به خطایید.
در باره خسرو گلسرخی باید بگوییم اگر ایشان زنده بودند و حکومت اسلامی را میدیدند نه تنها چون شمر خودمان به اسلام بلکه از آن بالاتر به عرش کبریایی می ریدند . اگر ادبیات ما ضد خانواده است بر خود خانواده هاست که برگزینند یا نه. افزون بر این سیاستهای خانمان بر انداز حکومت اسلامی را خانواده های ایرانی هنوز فراموش نکرده اند. دیدیم که به خاطر هشدار به خانواده ها و حفظ حرمت مادری چگونه فرزند دوساله اشرف ربیعی همسر نخست رجوی را در بغل شهید اسدالله لاجوردی بر سر جسد تکه پاره شده مادرش آوردند و دیدیم چگونه برای حفظ کیان خانواده دست به کشتارهای خانوادگی زدند و پیرزنان را چگونه بجای فرزندان فراریشان به بند می کشیدند . دیدیم حتی بخاطر احترامشان به خانواده هر نویسنده ای را که دستگیر کردند وادار به اعتراف به روابط خارج از خانواده کردند برخوردشان با همسر سعید امامی هم پیشکش. بهررو گمان می کنم خانواده های ایرانی بهتر میدانند که شمر چه می گوید و اگر کسی هم دلش نخواست نخواند. اگر شمر نیز بخاطر حفظ کیان خانواده، مردم را به دیده بوسی با اسدالله بادمچیان و حبیب الله عسگر اولادی مسلمان و دست بوسی خامنه ای فرا بخواند دیگر شمر نیست میشود بهنودی دیگر!!خب بروم سر داستان مهشید خانوم.
راستش را بخواهی من از روز نخست که وبلاگ ایشان را دیدم خوشم از نوشته هاش نیامد دیدم کوشش می کند نادانیش را پشت سر این شعر و آن شعر پنهان کند. من که به شما گفته بودم این مهشید اصلا نمی داند سیمون دوبووار زن بوده یا مرد، تا چه برسد به اینکه فمینیسم چیست. مگر این همانی نیست که یکبار توی یک گفتگو با خلبان کور آنچنان گند زده بود که پسر مردم را به موضع زن ستیزانه انداخته بود همان گفتگویی را می گویم که به پادرمیانی شما انجامیدو سپس ترها از وبلاگستان پاک، مگر این همانی نیست که به پروپای خُسن آقای خودمان می پیچید و شما برای خُسن آقا استشهاد محل فراهم کردید که زن ستیز نیست.

اين همه داد و بیداد فمينيسم می کنند، اماهنوز يکی شان بلند نشده که جسارت اين را داشته باشد که از دربايستگی درست کردن يک حزب زنان( که 24سال نيازش در آن سرزمين ديده می شود) سخن براند. زنانی که امروز نقش پرولتاريای (چه بسا بدتر)، دوران مارکس را در سرزمين ما دارند. زنانی که 78 درسد از فرهيختگان دانشگاهايش بيکارند و آن بخشی هم که آموزشی ندارند پیشکش. مگر هر کس که از شوهرش قهر کرد و يا زن بود فمينيست است



راستش برداشتی که ایشان از فمینیست بودن دارد مرا یاد برداشت آخوندها از کمونیست بودن می اندازد اگر یادت باشد آخوندها می گفتند کمونیست یعنی خدا نیست اکنون این مهشید هم گمان کرده فمینیست یعنی شوهر نیست، و هر بیوه زنی فمینیست است. توی نوشته هایش هم چنین تصویری از جنبش فمینستی بدست میدهد. نگاهی به نوشته هاش بینداز رونوشت ناشیانه ای از روزنامه های جنجالی سوئدی است. آخر ایشان کجا و دریافت آنچه که شما مینویسید کجا. برداشت ایشان از آنچه که شما نوشته اید مانند برداشت خمینی است از کتاب آیات شیطانی، نخوانده تکفیر و در پی آن فریاد وا فمینیسما. شما به بهنود مینویسد که چرا نام مارا در کنار نام سفلگانی چون خاتمی و رفسنجانی آورده ای و ایشان برداشت می کنند که « دعوا با آقای بهنود است که جايی در نوشته اش از شمر نام آورده است و ايشان هم برای اثبات اين که هيچ سر و سری با آقای خاتمی و جمهوری اسلامی ندارند باز راهی صحرای کربلا شده اند و اين امام حسين را دوباره می کشند.» از دیدگاه مهشید گرانیگاه نوشته شما گاییدن خواهر سیدالشهداست، و به رگ غیرت فمینیستی ایشان برخورده و برای دفاع از ناموس فمینیسیم خیالی اش دست به دامان معصومین شده ، ایشان نمی داند که تجاوز به اسیران و تصرف زنان شیوه ای بود که پیغمبر اسلام آورد، ایشان اصلا به امام حسین انتقاد فمینیستی نمی کند. بجای اینکه بنویسد ای امام حسین ! مرد حسابی اصلا چرا رفتی جنگ، و حالا که رفتی جنگ چرا زینب خواهرت را که هیچ چرا همه اهل حرمسرایت را به جنگ بردی الهی بگندد آن زیرشکم معصومت. اینهمه زن برای خوشگذرانی با خودت بردی صحرای کربلا نمیشد برایشان کوکاکولا بخری و ببری، دستکم باید از این سوئدی ها یاد می گرفتی، که هرجا می روند یکی دوتا کوکاکولا باخودشان می برند. 46 زن حرامسرا را با خودت بردی صحرای کربلا خب میشد 46 جعبه کوکاکولا هم با خودت از مدینه یا مکه بخری و ببری ، آخر سپر انسانی ساختن آنهم از جنس لطیفش را چگونه می شود توجیه کرد الهی بخشکد ریشه اسلامت آخر چرا کس خواهر و همسرانت را در این راه بر باد دادی که بعد از 1321 سال پس از عاشورا شمر آنرا به رخ ما فعالین اجتماعی زنان بکشد؟ ما دیدم که در حکومت اسلامی بچه های مردم را گوشت جلو توپ کردند. اما ای امام حسین تو چرا علی اصغرت گوشت دم تیرکمان کردی؟ البته از ایشان چشمداشت چنین انتقادهایی را ندارم اما پارس کردنهای ایشان را به شما درنمی یابم .
ایشان اصلا خبر ندارد که گشت زینب چه بر سر آزاد زنان ایران آورد، ایشان از وجود پدیده ای بنام خوهران زینب در ایران بی اطلاع است ایشان نمی داند در ایران با اخلاق زینبی چه بر سر زنان آوردند. دل ایشان به طومار جمع کردن به زبان آخوندی خوش است در قاموس ایشان شما اجازه ندارید اسطوره های اسلامی که حکومت اسلامی با تاسی از آنها به سرکوب مردم پرداخت به ریشخند بگیرید، راستش دلم نمی خواست اینرا بنویسم این از بی چاره گی ایرانیهاست که هر تئوری اجتماعی که به آن دیار می رسد بدون آنکه آنرا بخوانند یاد بگریند به بررسی و داوری اش بپردازند آنرا به یکسری قوانین خشک اخلاقی و دینی تبدیلش می کنند و خودشان هم در بند این اخلاقیات خودساخته می افتند.یادت می آید همین توده ای ها و اکثریتی ها چه برسر تئوری های سوسولف و پاناماریف در باره نقش طبقه متوسط در انقلابهای آزادی بخش آوردند آنقدر اخلاقی اش کردند که کارشان به پیروی از خط آن مردک بی سرپای هیچ گو و در سرانجام به جاسوسی برای حکومت اسلامی کشیده شد.ترسم از آنست که چنین بلایی بسر فمینیسم هم بیاید . بگذریم این مهشید آدم روراستی نیست دیدم که اشاره ای به نوشته قاسمک سرکوبگر کوچک کرده است و نوشته ات را باژگون(تحریف) ساخته است شما نوشته بودید یائسگی سیاسی اما ایشان نوشته است که« به خصوص که در جای ديگر هم ديده بودم که ايشان برای توهين به زنی که مخالف شان نوشته بودند ايشان را يائسه ناميدند» باید از ایشان پرسید شما که بر این باورید «من در برخورد و جدل هر سلاحی را محترم نمی شمارم» چگونه اینکارتان را توجیه می کنید. به گمان بهتر است ایشان را ملقب به زینب وبلاگستان بنمایید و وبلاگشان را زینبیه ها بخوانید
شمر گرامی به گمانم دلیل اینکه اینروزها از یمین و یسار برایت پارس می کنند این باشدکه به محرم و صفر نزدیک میشویم و امت آخوند پرور بنا به خوی شیعه گریشان هرمونهای شله زرد طلبی شان عود کرده و چون گربه های جفت خواه که در فصل بهار در پی یافتن جفت به مرنو مرنو کشیدن می افتند به عرعر برای شله زرد پرداخته اند و گمان می کنند با پارس کردن برای شما زودتر به شله زرد می رسند.
اگر مارکس ایرانی بود بیگمان می گفت: شله زرد، آش امامان ستمگر! شله زرد، نذری امت آخوند پرور! شله زرد ،ته کاسه سفلگان فرومایه! شله زرد خوراک(افیون) شیعه هاست . راستی تا یادم نرفته از تو پوزش بخواهم برای اینکه چند روز پیش مست بودم و آمدم که وبلاگت را درست کنم و زدم دوتا از نوشته هایت را پاک کردم و برای اینکه بهانه ای به دست مهشید برای اندرزهای اخلاقی بعدی اش بدهم می گویم زدم مادر و پدر وبلاگت را سپوختم.

عمروعاص

دمشق

Tuesday, January 21, 2003

قباحت دارد آقای بهنود


بهنود در 17 ژانویه مینویسد «حالا اگر اين گروه که آلان نام و عنوان اصلاح طلب و نماينده جنبش را دارند مطالبات اکثريت مردم را پيش بردند و بيان کردند که از اهالی اين شهرند و اگر نکردند هيچ جنبش به رفتن آن ها متوقف نمی شود و اگر شمر هم به جای آقای خاتمی بيايد مطمئن باشيد که تا شما نوميد نشده ايد و خواست و مطالباتتان هست مجبور خواهد شد که به ساز شما برقصد»
آقای بهنود من به اینکه شما طرفدار بی چون و چرای( اصلاح طلبی در) حکومت اسلامی هستی کاری ندارم، اینکه با نوشته هایت کوشش در توهم پراکنی در باره حکومت اسلامی داری نگرانم نمی کند، اصلا به کوشش شما برای دادن تصویری خردگرا از خرانی چون اسدالله بادمچیان و حبیب الله عسگراولادی مسلمان کاری ندارم، اینکه حرمت کروات ابریشمی خود را در گروحفظ عبا و عمامه خامنه ای گذاشته ای غمگینم نمی کند، اصلا غم اینرا ندارم که شما بیشتر از سیدعلی دلنگران آینده حکومت خونخوار اسلامی هستید و کاسه داغتر از آش. اما قباحت هم چیز خوبی است. مرد حسابی این چه جسارتی است که می کنی، از روزنامه نگار کارکشته و با سابقه ای چون شما بعید است که نام شریف ما را در کنار آدم پفیوز و کارچاقکنی چون خاتمی بیاوری، مرد حسابی آخر چگونه ممکن است آدم آزاده ای چون ما به صندلی ریاستی که خاتمی و پیشتر از وی آن مردک دبنگ رفسنجانی تکیه زده بود، تکیه بزند. قباحت دارد، حالا شما فرض می کنید ما آلت دست این مردک تریاکی سید علی خامنه ای بشویم، که شما مثلا از اصلاح طلبی در حکومت اسلامی دفاع بکنید. دستخوش بابا ما از روزنامه نگاری زبده چون شما چنین چشمداشتی نداشتیم، حالا اگر کسی دیگر بود می شد چشم پوشی کرد، مرد حسابی شما بهتر از هرکس دیگر میدانید که ما امام حسین نورچشم رسول الله را به پشممان حساب نکردیم و مثل گوساله سرش را بریدیم و خواهرش را گاییدیم. حالا فرض می کنی بیاییم پیشکار تخم و تره واعظ طبسی بشویم. از این سخنها گذشته، نکند اینکه که ما گردن حسین ابن علی را زدیم شما را به این مغلطه انداخته که ما هم می توانیم همکار آدم کشان حکومت اسلامی بشویم. آقای بهنود این کار ما با کار آدمکشان مسلمان زمین تا آسمان توفیر دارد، ما از قماش آدمکشهای حکومت اسلامی نبوده و نیستیم ، قربان آن قلم مسالمت جویت!!شله زرد خور نمک نشناس!، همانگونه که همگان دانند ما در میدان جنگ آنهم در روز روشن(صلاه ظهر روز دهم عاشورا، ای کوفتت شود آنهمه شله زرد که در چنین روزهای خوردی) و جلو چشم همه، سر نورچشم رسول الله چون گوساله بریدیم و از هیچکس هم پنهان نکردیم و نمی کنیم ، کار ما با آدمکشی های حکومت اسلامی اصلا قابل قیاس نیست که شما چنین جسارتی می کنید. ما کجا دسته دسته جوانان مردم را به جوخه اعدام سپردیم ؟ ما کجا شبانگاه به خوابگاه دانشجویان حمله کردیم؟ و بچه های مردم را زهرا گویان از پنجره ها به بیرون پرتاب کردیم؟ ما کجا بزدلانه دستور دادیم پیرمردان و پیرزنان را درخانه هاشان دشنه آجین کنند؟ نه خودمانیم ما کجا خواستیم اتوبوس نویسندگان را به دره بیاندازیم؟ ما کجا سعیدی سیرجانی ها را دستگیر کردیم شکنجه کردیم، اعتراف گرفتیم و کشتیم؟ ما کجا مختاری ها ، پوینده ها، دوانی ها، شریفها و... را دستگیر کردیم و نامردمانه سربه نیستشان کردیم؟ نه انصاف بده کجا ما مردم را به زندان بردیم شکنجه کردیم و ازشان اعتراف تلویزیونی گرفتیم ؟ دست کم از سیامک پورزند پسر خاله شاملو(که افتخار آشنایی اش را همیشه به رخ ملت می کشی) خجالت بکش، همه مردم دنیا که شمس الواعظین وسیدعلی نیستند. گیریم که شمس از این نوشته ات خوشش آمد که چه؟ خیالت تخت باشد از طرف اینها چیزی به تو نمی رسد، درست است این آخریها خیلی کودکانه و ساده لوحانه می نویسی ولی در این حکومت اسلامی حتی سر دبیر کیهان بچه ها نخواهی شد

Saturday, January 18, 2003

پیشنهاد نخستین نمایش اینترنتی
دستگیری جواد طواف در ایران نخستین و واپسین دستگیری شهروندان آن کشور بجرم اندیشیدن نیست و نخواهد بود. پر بیراه نخواهد بود اگر حکومت اسلامی را رژیم سرکوب، زندان ،شکنجه و اعدام بنامیم چرا که از فردای روی کار آمدن این خونخواران زندانهای آن کشور شبی را خالی از زندانیان سیاسی نبوده و نیست و ماه و سالی نبوده که کسی را اعدام نکرده باشند. داستان این است که تا هنگامی که این حکومت روی کار است زندانها پر از دگراندیشان خواهد بود،هم اکنون بسیاری از فرزندان ایران زمین به جرم دگراندیشی در زندانهای حکومت اسلامی بسر میبرند بیایید کارزار دفاع از جواد طواف را به کارزار دفاع از همه زندانیان سیاسی در ایران کنیم. پیشنهاد ما اینست. که همه وبلاگ نویسها پس از معرفی جواد طواف بعنوان نخستین وبلاگ نویس زندانی شده، شعار
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
را به مدت یکماه در وبلاگهای خود بنویسند و اگر شمارمان از صد گذشت به روزنامه ها و رسانه های گروهی در جهان این جنبش را بنام نخستین نمایش اینترنتی برای آزادی زندانیان سیاسی معرفی کنیم. بی گمان افکار عمومی جهان نسبت به چنین چیزی بی تفاوت نخواهد ماند
شمر

Wednesday, January 15, 2003

حسين فهميده ، سمبل ملي و اسطوره بسيج


اين اميد هم گاهي کار دست ما ميده و برايمان دردسر ميسازد ،روز 10 ژانويه نوشتآوردي داشت از دانشجوي اخراجي در باره سمبل ملي، و ما هم ديدگاه خودمان را در آن باره نوشته بوديم ويادآوري کرده بوديم که کدامين ملت سراغ داريد که با سمبل ملي به جايي رسيده باشند که ما دومي اش باشيم و در باره حسين فهميده گفته بوديم «اينکه حسين فهميده سمبل ملتي بشود نشان از نفهمي آن ملت دارد. البته آخوندها خيلي نان اين حسين فهميده را خوردند و کرور کرور بچه هاي مردم را به ميدان جنگ فرستادند» که با پاسخي عجيب از سوي دانشجوي اخراجي روبرو شديم بنابراين مجبوريم در اينجا ديدگاه خودمان را يکبار ديگر در اين باره بنويسيم. دوست گرامي دانشجوي اخراجي مي نويسد .«شمر عزيز!!کدوم ملت؟ميدوني پايتخت اروپاي واحد کجاست؟بلژيک.ميدوني در همه دنيا بلژيک رو با چه نمادي ميشناسند؟اگه بري بلژيک همه جا عکس پسري رو در حال جيش کردن ميبيني.ميدوني اين پسر کيه؟شمر کبير!!!تنها گناه حسين فهميده و اونهمه شهيد اينه که در زماني از کشورشون دفاع کردند که يک نظام منحوس مرگ پرست بر روي کار بود» در پاسخ به دانشجوي اخراجي گرامي بايد گفت دوست گرامي ما تاکنون گمان ميکرديم پايتخت اروپاي يکي شده شهر بروکسل است و اصلا روحمان خبر نداشت که اين از خدا بيخبران حسين فهميده را سمبل ملي شان کردن آنهم در حال شاشيدن. دوست عزيز همانطور که پيشترها نوشته بوديم آخوندها حسين فهميده را سمبل کردند و کرور کرور بچه هاي مردم را براي گوشت دم توپ شدن راهي جبهه هاي فتح کربلا کردند و از قرار معلوم تواز آن نوشته ما سر درنياورده بودي وگرنه نمي نوشتي« اگر حسين فهميده امروز زنده بود شايد من از نظر تئوريک با او مخالف بودم اما ما چگونه به خودمون اجازه ميديم کسي رو که با کارش به بقيه رزمنده ها روح تازه اي داد مسخره کنيم» کدامين روحيه به کدامين رزمنده را مي گويي. خب آخوندها کلي روي داستان حسين فهميده تبليغ کردند و بچه هاي ديگري فريب دادند و به جبهه هاي جنگ فرستادند. اگر تو اين را روحيه دادن به ديگر رزمندگان ميداني که ديگر هيچ ،فراموش نکنيم که بخشي از مبارزه در راه حقوق بشر دور نگه داشتن کودکان از جنگها و سپاهيگري است و حکومت اسلامي يکي از موفق ترين حکومتهاي جهان در بکارگيري کودکان در جنگ و سپاهيگري در سراسر دنياست، آنها را از مدرسه جدا کرده و به سازمان بسيج و ارتش 20 ميليوني کشاندند. گند داستان بسيجي ها آنقدر در آمده بوده که مردم از آنان بنام آدمهاي يکبار مصرف ياد مي کردند. از سوي ديگر دوست عزيز همين رزمندگاني شما نام مي بريد کارکرد داخلي هم داشتند. سرکوب گسترده نيروهاي سياسي در ايران سالهاي 60 بخشي از کاره هاي اين نيروهاي رزمنده بود. چرا دور برويم همين بسيجي هاي که امروز مي بينيد از تيپ همانهاي هستند که شما رزمنده می نامید .
راستش باورم نمي آمد که اسطوره سازي آخوندها اينقدر مورد پسند مردم واقع شود، اگر جناحهاي حکومتي براي تبليغات خود از اين اسطورها بهره بگيرند جاي تعجبي نيست بهررو هر دو دسته خود را به خميني منسوب مي کنند و همه خود را سرباز آن آدمخور ميدانند اما اينکه نسل دانشجوي اخراجي اين داستانها را باور کند و از آن بدتر بخواهد سمبل ملي از آن براي ما بسازد جاي تاسف دارد. ممکن است اين نوشته به قباي خيلي بخورد اما بي رودربايستي بنويسم به گمانم سردمداران بسيج در آن دوره مشتي از چاقو کشهاي و لاتها و گردن کلفتهاي مسلمان بودند که خوب ميدانستند نان چگونه بايد به نرخ روز بخورند اينها همانا سردمداران جناح هاي سياسي امروزي حکومتند البته آن روزها هيجکدامشان لقب دکتر و مهندس و استاد را نگرفته بودند، از دکترحسین الله کرم امروزي گرفته تا دکتر هاشم آقاجري. دست بيشتر اينان به خون بچه ها و نوجوانان و جوانان کشور در آن دوره آغشته گشته است. بسياري از نيروهاي بسيج نه بخاطر دفاع از وطن بلکه بخاطر حقوق و مزاياي زندگي بهتر در کشور بي حقوقي ها و سرکوبها جذب بسيج شده بودند. کوتاه مي نويسيم بسيج و بسيجي را نه تنها سمبل ملي نمي دانيم بلکه بيشنه آنان را اراذلي واوباشی میدانیم که براي پول و قدرت وارد اين بازي شده بودند و کمينه ديگر هم بخاطر خريتشان. ودست آخر بخاطر اينکه از سايير ملل متمدن در گزینش سمبل ملی جا نمانيم و رودستي ايراني هم به این بلژيکي ها بزنيم، پيشنهاد مي کنيم سمبل ملي مان آخوندي بشود که دارد وسط ايران مي ريند

Thursday, January 09, 2003


نامه شورای نگهبان به مجلس شوربای اسلامی



بسم الله السلاخ مخالفین
حرام لقمگان نمک نشناس مجلس شوربای اسلامی
دست از این جفنگیات باب میل حقوق بشری های کافر بردارید. آخر ای نمک به حرامها این ادا اطوارهای قانون منع شکنجه چیست که در می آورید. مگر یادتان رفته وصایای امام راحلمان را. مگر کور بودید که ندیدید چگونه در دوران طلایی ایشان با فتوا های ایشان و به همت و مدیریت اسدالله خان ( بگفته رئیس جمهور محبوب شهید بزرگوار اسلام اسدالله لاجوردی) چگونه قوانین اسلام عزیز را بر سر جوانان زندانی به کمک خود شما پیاده می کردیم. یکبار در خرداد ماه به شما نمک به حرامها گفتیم که این مصوبه به درد عمه تان میخورد ولی از قرار معلوم به گوشتان نرفت. آخر به چه زبانی به شما بفهمانیم که چشم در آوردن،ناخن کشیدن، شلاق زدن، اطوکشیدن، دست وپا اره کردن، سوزاندن و آویختن زندانی و تجاوز و ... از اساس قوانین رحمت الهی اسلامی است مگر میشود اینها را از اسلام عزیز برداشت، اگر اینها نباشد دیگر چیزی از اسلام باقی نمی ماند، میشود همان شیر بی یال دم و اشکم. مگر نمی دانید که خود رسول اکرم در غزواتش از اسیران کافر چگونه اطلاعات میگرفت در یکی از این غزوات حضرتش شمشیر مبارکش را در ران یکی از مشرکان فرو نموده و آنقدر چرخاند تا آن مشرک را تخلیه اطلاعاتی کند و یا امیر المومنین علی ابن ابی طالب خودش در جنگ جمل دهان عایشه را سرویس کرد، چشم طلحه را در آورد ، انگشتهای زبیر را دانه دانه برید و چون پفک نمکی خورد و به خاطر اسلام عزیر زنان اسیر با ذکر مبارکش نواخت، چرا دور برویم یکی از دلایل برکناری آقای خلخالی بوسیله امام همانا بی توجهی ایشان به امر مبارک شکنجه بود آقای خلخالی بدون شکنجه مکفی زندانی ها را تیر باران میکرد، ورنه همه ما نیک میدانیم امام راحل از کشتارهای آقای خلخالی خرسند بود و خرکیف میکرد. نا گفته پیداست این مصوبه تان را هم باید به مانند آن دیگری بگذارید درب کوزه و آبش را بخورید.در خاتمه باید اینرا اضافه کنیم خیالتان از بابت دوستان خودتان که در زندان هستند راحت باشد با آنان رفتاری چون برادر آقای محسن رضایی (مرد 123 میلیارد تومانی) و دیگر آقا زاده ها خواهد شد، اینقدر هم بی انصاف نباشید شما را هنوز خودی میدانیم، مگر یک مو از سر آقاجری کم شده و یا زبانمان لال به آقای عبدی از گل نازک تر گفته شده. نمک به حرامها یادتان نرود اساس حکومت اسلامی ما همانا سرکوب، شکنجه واعدام است و اگراینها را برداریم پایه های حکومتمان لرزان خواهد شد و چه بسا همه چیز از دست برود
شورای نگهبان
و من الله توفيق

Thursday, January 02, 2003

نخستین آگهی بازرگانی در شمرنامه


بکوری چشم دشمنان ما آوازه شمر و شمرنامه از اقصی نقاط عالم گذشته است و کاسبکاران سراسر جهان برای امر مقدس بازاریابی کرورکرور آگهی بازرگانی برایمان می فرستند تا در
شمرنامه به آگاهی امت شله زرد خور برسانیم از آنجایی که ما قوانین بازار آزاد سرمایه را به پشممان حساب نمی کنیم به بسیاری از این شرکتها بیلاخ داده ایم و تنها آگهی های را می
پذیریم که بگونه ای با رخداد عاشورا پیوند داشته باشد بهررو نخستین آگهی بازرگانی که در زیر می آوریم از فروشگاههای زنجیره ای کربلا است که شعبه های بسیاری در سراسر جهان دارد

سرپرست آگهی های بازرگانی شمرنامه
خالد ابن ولید

حراج زمستانی در فروشگاه های زنجیره ای کربلا

بمناسبت فرارسیدن سال نو میلادی و هم زمان با آغاز حراج فروشگاههای کفاردر فرنگستان و ینگه دنیا فروشگاههای زنجیره ای کربلا افتخار دارد که آغاز حراج زمستانی خود را به آگاهی امت شله زرد خور برساند و اقلام زیر با تخفیف پنجاه درصدی در اختیار مشتریان عزیز خود می گذارد
شورت و کرست زینب از جنس ابریشم، شورت زینب کون نمااست حتی اگر کون قمر خانمی دارید پس از پوشیدن این شورت باسن جنیفرلوپز را خواهید داشت. کرست زینب به تایید سارا لوئیس یانگ و فاطمه فیل کس رسیده است
روسری و مانتوی زهرا از آخرین مدلهای اروپایی و آمریکایی آزمایش و تایید شده بوسیله بانوان مسلمان ایرانی که یک لنگشان در فرنگستان وینگه دنیا و لنگ
دیگرشان در ایران است.
زیرپوش زهرا سکسی با لطافت دخت بیغمبر، اگر هیکل خدیجه کبری را دارید غصه نخورید با پوشیدن این زیر پوش هیکلی چون لیلا و شوهری به حریصی امام
حسن مجتبی خواهید داشت

چهل کلید مشکل گشا قابل نصب بر گردنبد و کاسه دعا تبرک شده در عتبات،هم فال هم تماشا. برای درمان چشم زخم و قفل کردن شوهران سربهوا

لباس عروس لیلا
لباس دامادی علی اکبر
حجله قاسم با مخلفات
اسپند و کندور آستان قدس بوی خوش امام رضا را به خانه خود ببرید، زیاد کننده قوه باه در مردان و افزون گر حس حشری در زنان

نوار بهداشتی زینب: بافته شده از الیاف طبیعی چون محاسن رسول الله، نم پس نمی دهد. قابل شستشو با کابرد این نوار در دنیا و آخرت اجر خواهید برد و
شوهرانتان بوی حیض شما را حس نخواهند کرد. و هنگام فعالیتهای اجتماعی احساس لیس زدن بوسیله محمد رسول الله را خواهید داشت

پوشاک علی اصغر فرآورده چرم شتر یاد آور مظلومیت و پاکی علی اصغردر روز عاشورا

.پودر عتبات: زگهواره تا گور با پودر عتبات. برای پیشگری از سوختگی بین پای کودکان، همچنین قابل استفاده در خاک سپاری پدربزرگ و مادر بزرگ

وازلین زین العابدین، برای درمان انواع ترکهای پا و بین پا

شامپو علی ابن ابی طالب برای پرورش شپش ، جلوگیری از ریزش مووبیماری گری وکچلی

دستکشها ابولفضل عباس از شستشو تا دستکشهای زینتی

انواع و اقسام کیرکشهای (کاندوم) تایلندی با عطر و بوی اسلامی

کیرکش عاشورا: با طعم و عطر شله زرد با روغن حیوانی اعلا، با استفاده از این کیرکش هر شب جمعه به زیارت عاشورا بروید
کیرکش لیلهَ القدر با عطرو طعم زولبیا و بامیه: هر شب جمعه را شب قدر کنید

کیرکش اربعین: با عطر دارچین و طعم حلیم و چربی روغن حیوانی، یاد آور اربعین حسینی
کیرکش زبرالدین، با خارهای محمدی مخصوص خواهرانی که در اثر کثرت جماع احساسات لطیف اسلامی خود را از دست داده واز رفت آمد ذکرالدین در حین عمل جماع چیزی دستگیرشان نمی شود . با استفاده از این کیرکش مزه فراموش شده ذکررا به فرج مستعمل خود باز گردانید ، استفاده ازاین کیرکش از سوی اعظم طالقانی توصیه میشود.

دستمال توالت کلام الله با آیاتی از قرآن مجید و عطر محمدی: برای پاک کردن انواع نجاسات از اسهالی تا سفت و سنگی یبوسیتی
آفتابه تاشو مخصوص مسافرت در بلاد کفر. طراحی شده بوسیله آیت الله مکارم شیرازی و تولید شده در کارخانجات اسلام پلاست در تایلند، لوله این آفتابه چون کیرکاشی(didlo ) طراحی شده و خواهران می توانند در هرزمان حتی در توالت هواپیما آنرا مورد استفاده قرار دهند، دهانه و گلوی این آفتابه فرج وار است و قابل استفاده برادران دینی است
.
"آفترشیت" After Shit(پس از گُه) رسول الله برای از بین بردن بوی تعفن بس از تخلیه در مستراح. تخلیه مطبوع با آفترشیت رسول الله.

""آفتر شیو" After Shave شیخ پشم الدین با عطر و بوی آشغالدانی وفاضل آبهای قم و مشهد، برای استفاده در محل کار، مسجد و نماز جمعه.
.


همچنین خرسندیم که به آگاهی امت مسلمان برسانیم که بوفه فروشگاههای زنجیره کربلا با اطمعه و اغذیه زیر آماده پذیرایی از مشتریان عزیز می باشند

سوپها

کله پاچه امام حسینی
سیرآبی مسلم ابن عقیل
سوپ گردن حسینی
سوپ سردست ابولفضل عباس

انواع کباب منقلی

جگر کبابی زینب
دل و قلوه کبابی فاطمه زهرا
دنبلان امام حسن مجتبی
کوبیده زینب
بره کباب علی اصغر
دنده کباب فاطمه الزهرا

دسرها
شله زرد، حلیم ،حلوا شکری، زولبیا و بامیه

نوشیدنی
مولا کولا
شربت شهادت
دوغ آبعلی با گاز مولا کولا
خانواده شهدا و جانبازان از تخفیف صلواتی در بوفه برخوردار خواهند بود


نخستین آگهی بازرگانی در شمرنامه


بکوری چشم دشمنان ما آوازه شمر و شمرنامه از اقصی نقاط عالم گذشته است و کاسبکاران سراسر جهان برای امر مقدس بازاریابی کرورکرور آگهی بازرگانی برایمان می فرستند تا در
شمرنامه به آگاهی امت شله زرد خور برسانیم از آنجایی که ما قوانین بازار آزاد سرمایه را به پشممان حساب نمی کنیم به بسیاری از این شرکتها بیلاخ داده ایم و تنها آگهی های را می
پذیریم که بگونه ای با رخداد عاشورا پیوند داشته باشد بهررو نخستین آگهی بازرگانی که در زیر می آوریم از فروشگاههای زنجیره ای کربلا است که شعبه های بسیاری در سراسر جهان دارد
سرپرست آگهی های بازرگانی شمرنامه
خالد ابن ولید

 







No comments: