بهنود در 17 ژانویه مینویسد «حالا اگر اين گروه که آلان نام و عنوان اصلاح طلب و نماينده جنبش را دارند مطالبات اکثريت مردم را پيش بردند و بيان کردند که از اهالی اين شهرند و اگر نکردند هيچ جنبش به رفتن آن ها متوقف نمی شود و اگر شمر هم به جای آقای خاتمی بيايد مطمئن باشيد که تا شما نوميد نشده ايد و خواست و مطالباتتان هست مجبور خواهد شد که به ساز شما برقصد»
آقای بهنود من به اینکه شما طرفدار بی چون و چرای( اصلاح طلبی در) حکومت اسلامی هستی کاری ندارم، اینکه با نوشته هایت کوشش در توهم پراکنی در باره حکومت اسلامی داری نگرانم نمی کند، اصلا به کوشش شما برای دادن تصویری خردگرا از خرانی چون اسدالله بادمچیان و حبیب الله عسگراولادی مسلمان کاری ندارم، اینکه حرمت کروات ابریشمی خود را در گروحفظ عبا و عمامه خامنه ای گذاشته ای غمگینم نمی کند، اصلا غم اینرا ندارم که شما بیشتر از سیدعلی دلنگران آینده حکومت خونخوار اسلامی هستید و کاسه داغتر از آش. اما قباحت هم چیز خوبی است. مرد حسابی این چه جسارتی است که می کنی، از روزنامه نگار کارکشته و با سابقه ای چون شما بعید است که نام شریف ما را در کنار آدم پفیوز و کارچاقکنی چون خاتمی بیاوری، مرد حسابی آخر چگونه ممکن است آدم آزاده ای چون ما به صندلی ریاستی که خاتمی و پیشتر از وی آن مردک دبنگ رفسنجانی تکیه زده بود، تکیه بزند. قباحت دارد، حالا شما فرض می کنید ما آلت دست این مردک تریاکی سید علی خامنه ای بشویم، که شما مثلا از اصلاح طلبی در حکومت اسلامی دفاع بکنید. دستخوش بابا ما از روزنامه نگاری زبده چون شما چنین چشمداشتی نداشتیم، حالا اگر کسی دیگر بود می شد چشم پوشی کرد، مرد حسابی شما بهتر از هرکس دیگر میدانید که ما امام حسین نورچشم رسول الله را به پشممان حساب نکردیم و مثل گوساله سرش را بریدیم و خواهرش را گاییدیم. حالا فرض می کنی بیاییم پیشکار تخم و تره واعظ طبسی بشویم. از این سخنها گذشته، نکند اینکه که ما گردن حسین ابن علی را زدیم شما را به این مغلطه انداخته که ما هم می توانیم همکار آدم کشان حکومت اسلامی بشویم. آقای بهنود این کار ما با کار آدمکشان مسلمان زمین تا آسمان توفیر دارد، ما از قماش آدمکشهای حکومت اسلامی نبوده و نیستیم ، قربان آن قلم مسالمت جویت!!شله زرد خور نمک نشناس!، همانگونه که همگان دانند ما در میدان جنگ آنهم در روز روشن(صلاه ظهر روز دهم عاشورا، ای کوفتت شود آنهمه شله زرد که در چنین روزهای خوردی) و جلو چشم همه، سر نورچشم رسول الله چون گوساله بریدیم و از هیچکس هم پنهان نکردیم و نمی کنیم ، کار ما با آدمکشی های حکومت اسلامی اصلا قابل قیاس نیست که شما چنین جسارتی می کنید. ما کجا دسته دسته جوانان مردم را به جوخه اعدام سپردیم ؟ ما کجا شبانگاه به خوابگاه دانشجویان حمله کردیم؟ و بچه های مردم را زهرا گویان از پنجره ها به بیرون پرتاب کردیم؟ ما کجا بزدلانه دستور دادیم پیرمردان و پیرزنان را درخانه هاشان دشنه آجین کنند؟ نه خودمانیم ما کجا خواستیم اتوبوس نویسندگان را به دره بیاندازیم؟ ما کجا سعیدی سیرجانی ها را دستگیر کردیم شکنجه کردیم، اعتراف گرفتیم و کشتیم؟ ما کجا مختاری ها ، پوینده ها، دوانی ها، شریفها و... را دستگیر کردیم و نامردمانه سربه نیستشان کردیم؟ نه انصاف بده کجا ما مردم را به زندان بردیم شکنجه کردیم و ازشان اعتراف تلویزیونی گرفتیم ؟ دست کم از سیامک پورزند پسر خاله شاملو(که افتخار آشنایی اش را همیشه به رخ ملت می کشی) خجالت بکش، همه مردم دنیا که شمس الواعظین وسیدعلی نیستند. گیریم که شمس از این نوشته ات خوشش آمد که چه؟ خیالت تخت باشد از طرف اینها چیزی به تو نمی رسد، درست است این آخریها خیلی کودکانه و ساده لوحانه می نویسی ولی در این حکومت اسلامی حتی سر دبیر کیهان بچه ها نخواهی شد
Tuesday, January 21, 2003
قباحت دارد آقای بهنود
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment