Sunday, March 01, 2009

پاسخ یک نامه

پاسخ یک نامه

سید نامه ات رسید، امیدواریم که حالت خوب باشد و در زیر سایه ولایت فقیه کشور اروپایی که زندگی می کنی از جمیع بلیات دور باشی، اگر از احولات ما خواسته باشید، خب زنده ایم، باگرانی، بیکاری، تنگدستی و تبهکاری و در یک سخن نکبت سی ساله حکومت اسلامی دسته وپنجه نرم می کنیم و بکوری چشم گزمگان حکومتی نفسی می کشیم.
مرد حسابی از خواندن پرت پلاهای نامه ات نگران احوالت شدیم، نکند مهدی جامی(صاحب الزمان سابق) چیز خورت کرده باشد، که گمان می کنی در تهران زندگی می کنی و در ایران مانده ای تا ایران درست کنی. تب انتخاباتی گرفته ای و هذیان نویسی کرده ای. خیالت بارانی شده اما تگری زدی و گمان می کنی خاتمی آمده تا حکومت مطلقه ولایت فقیه را براندازد(1)، انتخابات چه کشک چه، به همین زودی یادت رفته که حکومت ولایت فقیه برقرار است، فراموش کرده ای که حکم های حکومتی ولی فقیه ورای قانون است.
چه توفیری بین احمدی نژاد و خاتمی که خود را تدارکاتچی ولایت فقیه میخواند میبینی، که برای خاتمی یقه میدرانی!
مگر مردم دو دوره به خاتمی رای ندادند، چه گلی به سر مردم زد. مگر سرکوب گسترده جنبش دانشجویی در زمان خاتمی رخ نداد، مگر باطبی ها، برادران محمدی ها و در زمان خاتمی دستگیر، زندانی و شکنجه نشدند، مگر پرونده کشتارهای زنجیره در دوران خاتمی و بوسیله خود وی ماستمالی نگردید، مگر سرکوب روزنامه ها و فیلتر شدن وبلاگها از زمان خاتمی آغاز نگردید، اصلا چرا دور برویم مگر همین خاتمی و دولتمردان وی نبودند که با اجرای انتخاباتی که از قضا خود آنرا غير آزاد، غير عادلانه و غير رقابتي می خواندند، برادران اصولگرای خود را بر اریکه قدرت نشاندند.
ما از نکبت سی ساله حکومت اسلامی بجان آمده ایم و تو از نکبت احمدی نژاد می نالی و با منطقی احمدی نژاد مآبانه که موشک شهاب، انرژی هسته ای، جنبش زنان و موسیقی مدرن را قاط می زند، ملت به شرکت در بازی انتخاباتی که نتیجه آن هرچه که باشد، یک پیروزی برای ولایت فقیه بشمار خواهد آمد، فرا می خوانی. شرم هم خوب چیزی است.

از تمام اینها گذشته، یادت رفته که نباید به شمری که گردن جدت را در کربلا زدت و خواهرش را سپوخت نامه بنویسی و از این بدتر بخواهی که به سیدی مادر جنده تر از حسین ابن علی رای بدهد.

جدت شفایت دهد.

آف لاین از دنیا نری یک صلوات شمری بفرست




(1) چهارشنبه ۱۶ بهمن خاتمی گفت : «هر کسی که روی کار می‌آيد، بايد بداند که در جمهوری اسلامی روی کار می‌آيد، با پذيرش نظامی که وجود دارد و آن را قبول دارد روی کار می‌آيد، با پذيرش اينکه در اين نظام رهبری جايگاه خاص و ويژه خود دارد و با پذيرش اينکه چارچوب، سياست‌های کلی است و جهت حرکت کشور مشخص است و حتی علاوه بر پاسداشت موفقيت و جايگاه رهبری حتما بايد به دغدغه‌های ايشان نيز توجه داشته باشد».

No comments: