دوست گرامی و خردمندمان خُسن آقا چندی پیش در کاوش های تاریخی خود در وبلاگستان به وبلاگی برخورد کرده بود که خبر از جعلی بودن گور معصومه خواهر امام هشتم در شهر عمامه وعبا قم داشت. برای آگهی از چند و چون کار ما حرمله را به نمایندگی خودمان به ایران فرستادیم و ایشان هم خود سرانه رفته و در پژوهش تاریخی خود در کتاب التاریخ قبور الحماریة فی البلاد العجمیه نوشته شیخ سلاخ الدین رفسنجانی به این دست یافته که قبر امام هشتم شیعیان جهان گور یک الاغ است و نوشته زیر از کتاب نامبرده ترجمه کرده و برای ما فرستاده.
امام رضا خر است
حکایت
آورده اند که در روزگار تیمور دهقانی ندار از اهالی طبس راهی سمرقند بودی از برای دادوستدو خرید آذوقه. زان روی که وی را استری نبُدی، بر در خانه همسایه شدی وماده الاغ همسایه را به وام ستدی و راهی سمرقند شدی و در بازگشت باری بس گران بر دوش الاغ نهادی. چند روزی را یکسر در راه بدی تا غروبی به دشتی سبزو هموار در کناره توس رسیدی .هوای آرام گرفتن بنمودی ودر زیر درختی غنودی. باخود اندیشدی که امشبی را اینجا بخوابیم و فردا راهی شویم. زان روی که مالدوست بُدی و کون گشاد، بار گران از دوش الاغ بر نگرفتی،حیوان را بر درختی بستی ودر پی دست نماز رفتی زان پس شکر الله بر جای آوردی و لقمه ای چند چپچک*خوردی، از معجز شکم سیر دین و ایمان در وی پدیدار گشتی، یاد عیال در دل و آتشی بر خشتک وی فتادی و بسی رنجورهمی شدی، به اذن پروردگار باری تعالی خصائل نیکوی الاغ بر وی هویداهمی گشتی. برسنت اسلام ناب محمدی به سوی الاغ روان گشتی و خطبه کلام اللهی صیغه را برگوش آن نگون بخت همی خواندی.زان پش بر پشت الاغ روان همی گشتی و بند تنبان بگشودی، و برسم مسلمانان بدون اذن ورود ذکر بر فرج حیوان نهادی و بسم الله گفتنی تا دسته فرو همی نمودی. الاغ را از تسامح مسلمانی خبری نبُدی وبه جفتک پرانی همی آغازیدی، از قضای پرودگار لگدی بر دهان دهقان فرو آمدی و دندان وی را چون دندان پیامبر در جنگ اُحد بشکستی.خون بر لب و آتش در خشتک چون مولا علی غضب نمودی و چماقی بر گرفته و الاغ را چونان زنی نافرمان لت و کوب* فراون بنمودی. خون از سر و روی حیوان روان گشتی. غضب دهقان فروهمی نشستی و صیغه مکروه طلاق را بر گوش الاغ همی خواندی لیک وی را نفقه ای ندادی. زان پس به گوشه ای شده و لختی بیاسودی. برای فرونشانیدن آتش خشتک بنا به آیه شریفه فضل الله مجلقین علی القاعدین اجراعظیما" خداوند برتری می دهد جلق زننده گان را بر دیگر بندگان - (قرآن مجید ترجمه و تفسیر جلق الله موسوی خمینی) به کار خودکفایی مشغول همی گشتی، وزان خلوص ربانی از هوش برفتی ودرخوابی گران همی فرو. زان سوی دیگر الاغ را تحمل درد لت وکوب و بارگران نبُدی و در نیمه شب ارتحالیدی و به لقاالله همی پیوستی. رب العالمین وی را خوش آمدی وبه جمع خاندان محمد همی فرستادی و امر بنمودی که گور وی زیارتگهی گردد از برای امت پاک باخته شیعه. روز دگر دهقان طبسی از خواب بر خواستی و عزم رفتن بنمودی الاغ را مرده یافتی، پس از زاری فروان، بار گران از تن آن شهید عزیز الله برگرفتی، گوری بکندی و الاغ را در آن بنهادی و بار گران را بر سر گور بنهادی و از خوف «با این بارگران چگونه ره به منزل برم» به عجز ناله همی پرداختی، زخوف بار چنان بگریستی زار که از هوش برفتی و در عالم بی هوشی به اذن پرودگار رضا،رضا گفتی. در آن هنگامه کاروانی از شیعان از آنجا بگذشتی گور را با بار گران و دهقان طبسی از هوش برفته و رضا رضا گویان بدیدندی. زان روی که پاک باخته الله بودندی گمان بردندی که آن گور موسی ابن جعفر امام رضا باشد و دهقان زائری درمانده و آن بار گران نذر های ادا گشته، زان روی همتی نموده و بار گران از گور برگرفته و فرشی گرانبها بر گور گسترانده و شمع های فراوان افروخته و خود به گریه و زاری ، سینه زنی و موسی ابن جعفر امام رضا گویی همی پرداخته و چندی از زنانشان شله زرد پختندی. زان های هوی شیعان و آن بوی خوش شله زرد دهقان طبسی بهوش شدی و دیده بگشودی باز دیده بر هم نهادی و به چند و چون داستان همی اندیشدی به اذن باری تعالی ناگهان بر خواستی و گفتی ای امت شیعه من سید جلاق الدین واعظ طبسی ام از نوادگان محمد رسول الله که به اذن پروردگار اینجا آمده و قبر امام رضا در این محل بر من ظاهر گشته و از سوی امام زمان متولی برگزیده این گورم، پیش از شما گروهی کور و کچل اینجا بودند و چندی از ایشان را که با نیت پاک و قلبی پاکتر اینجا آمده بودند جدم شفا داده و رفته اند، پس بیاورید کاسه ای شله زرد را تا در درگاه جدم کنم دعایتان، شیعان را این سخنان خوش آمد و به بوییدن بوسیدن دست پای دهقان طبسی پرداختندی وتن پوش از تن وی بدریدندی و برسم تبرک هریک برای خود تکه ای نگهداشتندی، پس از ناله و زاری فرمان وی را اجابت نمودندی کاسه گشاد شله زرد در بیش وی آوردندی زان پس وویرا عبای فاخر چون لحاف کرسی فراهم آوردندی.زان سوی دهقان شله زرد را مشغول خوردن شدی و با هر چمچک شله زرد شکر الله و رضاییم به رضای تو یا الله گفتی، چون سیر گشتی عبا را برتن گرفتی و شیعان را فرمان دادی که سنگ و چوب فراهم نماید که بقعه ای سازیم بر گور جد غریبم. به مدت چند شبانه از گرده شیعان کار کشیدی و هرشب برایشان روضه ملو اروتیک عاشورا در مایه دشتستانی خواندی، در یکی از شبها مردی سترون از اهالی خامنه خراسان با همسر خویش نزد دهقان طبسی آمدی و عرض حال بنمودی و طلب فرزند. دهقان وی را گفتی همسرت امشب به زیر عبا خواهم برد و جدم امام رضا اجاقت را روشن همی خواهد نمود مرد سترون خوشحال گشتی و همسر به دهقان بسپاردی و دهقان وی را در زیر عبا چا دادی و خود عبا برسر کشیدی پس لختی آن لعبت را رضا رضا گویان بمالاندی وهمی پرسیدی رضایی تا حُب محمدی بردل آن زن چیره گشتی و آب کوثر از فرجش جاری، وپاسخ همی داد رضایم رضا.زان روی که در بین دیگر شیعیان بودندی و در زیر عبا، دهقان به نرمی بر زن فرود آمدی و با تکرار رضایی و رضایم رضا همی تلمبیدی، شیعانی که بر گرد دهقان بودندی از دیدن آن کشمکش زیر عبا و رضایی گفتن دهقان و رضایم رضا گفتن آن لعبتک گمان بردندی که امام رضا بزیر عبا رفته و مشغول بر آوردن حاجت آن مرد خامنه ای، زان روی به سروروی خود زدندی و رضا گویان به گریه زاری همی پرداختندی. چند روزی بگذشتی و زن را نشان باردار شدن پدید آمدی مرد سترون خامنه ای نزد دهقان همی شدی و بوسیدن دست ویرا همی بوسیدی. دهقان ویرا گفتی «این از مجزه جدم امام رضا بوده و بدان وآگاه باش که فرزندت از سلاله پاک محمدی است و سید است و باید همیشه خدمتگزار و شکرگذار ما باشد اورا خواندن قرآن و مصیبت بیاموز که نان در این است و بس. کار ساختن بقعه بپایان رسیدی و شیعیان با جا گذشتن نذری های بسیار از آنجا برفتندی و خبر گور امام رضا و معجزات آنرا به هر جا رساندندی. زان روی گله شیعان همه روزه به آنجا شدی و بازار آن گور و سید جلاق الدین واعظ طبسی را بسیار گرم گشتی. مرد خامنه ای فرزند پسری شدی که نامش را سید قلی خامنه ای نهادی و از مخلصین واعظ طبسی گشتی.
کرامات و معجزات
کرامات و معجزات این گور بسیار است یکی آن باشد که تیمور پس از فتح هند بنا به دلایلی که از چشم تاریخ دور مانده تمامی آن خاک گوهر بار را آستان قدس رضوی خواندی و متوالی آنرا سید جلاق الدین واعظ طبسی بنمودی. معجز دیگر آن باشد که شاهان بسیار با زیارت این گور به فیض الهی نائل گشته و بی درد سر بر ایرانیان فرمانها راندندی. دیگرمعجز آن باشد که شاهی رضا نام که به زمین خواری شهرت فراوان داشتی و کلاه بسیار بر سر ملت بنهادی وعمامه از سر بسیاری شیوخ برگرفتی با نوادگان واعظ طبسی کاری نبودی و آستان قدس رضوی را چون کویر لوت بدیدی. گرچه خود را پهلوی خواندی، نام رضا را نسخه برداری همی نمودی و بدنبال نام فرزندان ذکورخود همی بستی. ناشایسته ترین فرزند خود محمد رضا را ولیعهد ایران زمین نمودی. محمد رضا شاه شدی خود را کمر بسته امام رضا خواندی نام رضا را نسخه برداری کردی و بدنبال نام فرزندان ذکور خود پیوست نمودی و با رضایت نفت ملک را به تاراج دادی. امت در دوران وی رضا شدی و کور گشتی بجای اینکه سلسله ایشان را رضائیان بنامندی پهلوی خواندندی. بزرگترین معجز این باشد که امروز سید علی خامنه ای که از نوادگان پاک محمد است و ریشه در زیر آن عبا دارد امروز بر ایران حاکم است و خادم شیخ واعظ طبسی است که سر در آن عبا دارد.
عند الله اکرمکم حماقتهم
کلمه ها و ترکیبهای تازه:
چپچک= گونه نان چون کماجی که در تاجیکستان می پزند و به این نام میخوانند
چمچک= برابر نهاد تاجیکی قاشق
تسامح= دندان بر جگر نهادن بهنگام گایش از سوی توانمندی، مانند رفتار خاتمی در برابر خامنه ای و گروه های فشار وی
لت و کوب= به گویش شیرین تاجیکی، برابر نهاد کتک کاری در پارسی
رضا = الاغ، خر
رضایی رضا= خر شدی
سلسه پهلوی= سلسله رضاییها، خر دودمانان
شخصیتهای تاریخی:
تیمور= تیمور لنگ، مردی چلاق که به پادشاهی ایران زمین رسید و هند را تصرف کرد، شایع است که وی جد خمینی را بعنوان جانوری عجیب از هند به ایران آورده است.
رضا شاه= معروف به رضا کچل، بنیان گذار دودمان خران، از شاهکارهای تاریخی اش کلاه گذاشتن بر سر ملت و زمین خوارگی اش بوده
محمد رضا شاه= معروف به ممد دماغ، فرزند ارشد رضا کچل، آخوند نواز و ملت ستیز، سایه خدا بر روی زمین، شعار طرفدارانش "خشم" که کوتاه شده خدا، شاه، میهن است. چون فرزند پسری نداشت دست به دامان امام رضا شد و دارای دو فرزند پسر شد که ارشد آنان رضا نام دارد،ساکن ینگه دنیا، و خود را شاه ایران زمین میخواند و دلش را به رضایت ملت به این امر خوش کرده.
واعظ طبسی= همه می شناسید.
سید علی خامنه ای= زبانزد همه به سید علی چلاق، چلاق بودن ایشان ربطی به تیمور ندارد چراکه تیمور از پا لنگ بود و ایشان از دست، بر خلاف تیمور که جهانگشا بود ایشان ایران را بگاییدن داده.
No comments:
Post a Comment