Tuesday, August 15, 2006

با روی آوری به روی داد يک ماهی که گذشت و پی آمدش.


ديديد که چگونه مردم لبنان را هم چون مرغ عزا و عروسی سر بريدند. ديديد که چگونه با پرچم سفيدتان ،(باز هم) زير پرچم حزب الله و حکومت اسلامی رفتيد. ديديد که شما کودن های سياسی چگونه در پايان کون خودتان را برای حکومت اسلام و در راستای خواست و تبليغ آن حکومت به کار گرفتيد. ديديد که مسلمانان جاکش چگونه از خردسالان و ناتوانان خاک ريز می ساختند و سنگرشان کودکان شد، چون مرگ پرستند، زيرا که نان شان از راه مرده خوری به دست می آيد، زيرا که از جنگ رو در رو بيم دارند. آنها شبانه پيرزنان را دشنه می زنند و فرزندِ خردسالِ کتاب فروش اسفهانی را در آتش می سوزانند و هولوکاست الايرانی راه می اندازند. .


در همه همايش ها با پرچم حزب الله داد و بی داد راه انداختيد که جنگ بس است، هنگامی اسرائيل آتش بس را پذيرفت ، همان حزب الله در خيابان ها جولان داد که در جنگ پيروز شده اند . آن چنان که پيروان امام جاکششان حسين هر سال ماه محرم کارنوال راه می اندازند. شمر سرش را بريد، خواهرش را گاييد و خولی زين العابدين را ... و شما شيعيان جار می زنيد که حسين اله و بله. اما بهتر همان که هرساله خودتان را گل بگيريد می دانيد که می دانيم حسين هم کيرتان نيست تنها نان دانی تان است.
کوتاه کنيم؛ در جنگ با ارتش پيروز مند اسرائيل بد جوری باختيد و آدم ياد آن جمله می افتد که وصف حال شماست. قمار باز (باخته) اگر نگويد به کيرم دق می کند. نمايش های خيابانی تان نشان از دق مرگ شدنتان است. اگر خواندن و نوشتن میدانيد نگاهی به پيمان نامه 1701 بکنيد تا بدانيد چه می گوييم.

عمرو



No comments: