Saturday, September 11, 2004

دو نکته و چند شوخی


دو نکته و چند شوخی

گفت آوردی از نوشته دوستمان شادی شاعرانه که کم کم داشتيم از نوشته هايش خوشمان می آمد، را در اين جا می خوانيم.
"اگر خامنه اي ، خاتمي ، قاليباف يا هر کس ديگري نتواند در مقابل اينها [گويا اداره اماکن]بايستد و اين اعمال را به شدت نفي و محکوم نکند و با خاطيان به مبارزه بر نخيزد ، فاتحه اخلاق ، دين ، مرام و معرفت ، بدون هر گونه فرصت جبراني ، از اساس خوانده خواهد شد .. "

تنها دو نکته به دوستمان؛

فاتحه دين؛ با و پس از به روی کار آمدن اش در ايران که همانا وظيفه اش از ميان بردن خودش است را به انجام می رساند. آنچنان که می بينيم از درون پوگ شده و عريان خويش را به نمايش می گذارد. پس ما نگران اش نباشيم و فاتحه اش را از همان نخستين روزهای قدر قدرتی اش با هم خوانده ايم.
فاتحه اخلاق؛ نگران اخلاق نباش، اخلاقی که بر پايه دين باشد روزگارش به سر آمده يا به زبان شمری بگوييم ما شاشيديم به آن اخلاق که اسلام نماينده گی اش را می کند. حکومت اخلاق گرايان و اسلام هزار رو هم همين است اخلاق اش را به نمايش می گذارد، آن ها که به دنبال اسلام ديگری می گردند، يا فريب کارند و خود و مردم را می فريبند و يا تبه کار. اگر زمانی مارکس بر اين باور بود که دين افيون توده ها است چون آن ها را به خلسه می برد و دل شان را به جهانی بهتری/بهشتی (در مورد اسلام با حوری و غلمان) خوش می کند و آنها را از مبارزه برای گرفتن حق شان در اين جهان باز می دارد و در خدمت زور مندان است، در مورد حکومت اسلام ( که امروز هم در قدرت است و هم ايدئولوژی حاکم)، بايد بگويم که اين دين توده ها را افيونی* می کند، چون خود هم چون افيون کار گر نبود و خيلی زودتر از اين ها دست اش رو شد، ناچار به قاچاق افيون و پخشش در ميان توده ها دست يازيدند. افزون بر اين ها دينی که بنيادش بر پايه دروغ (خدعه) گذاشته شده، به دنبال اخلاق نبايد گشت. آن مردک روان نژند هيچ گو (زج) را که به ياد می آوری زمانی از او بازخواست قول هايش را پيش از روی کار آمدنش پرسيده بودند به آسودگی پاسخ داد که خدعه کرده است.
اين هم داشته باش و ما مانده/دنباله گفته هايت را شوخی می گيريم؛
کسی که پيرو (دست دوم) اين انديشه است که گمان می کند خاتمی (زج) مظلوم تاريخ است، ناچار به اين جا می انجامد که خامنه ايی (مج) هم ناجی ايی که نا آگاه از رخ داد هایی که دور و بر خويش می گذرد، است. شايد هم حق با تو باشد، افيون آدم را تنبل و سست می کند.

*آمار افيونی ها را در ايران داشته باش، چه در ميان فرمان روايان و چه در ميان فرمان بران.

عمروعاص


No comments: